بالا بردن، بلندتر کردن، بلند کردن، شدید کردن، بسط دادن، زیاد کردن
heightened
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• raised high, elevated; exalted; in high spirits, joyful; brightened
جملات نمونه
1. happiness heightened the ruddiness of her cheeks
خوشحالی سرخی گونه های او را بیشتر کرد.
2. his speech heightened my admiration for him
نطق او تحسین مرا نسبت به وی بیشتر کرد.
3. the building has been heightened by the addition of another storey
ساختمان با افزوده شدن یک طبقه ی دیگر بلندتر شده است.
پیشنهاد کاربران
تشدیدشده
افزایش یافتن
فزونی
فزاینده
فزاینده - افزایش یافته - افزوده شده
more intense than normal
شدیدتر از حد نرمال
شدیدتر از حد نرمال
برانگیخته
heightened = شدت یافته، تشدید شده، افزایش یافته
heightened awareness = آگاهی افزایش یافته
example:
1 - the public teas in a heightened state of nervousness as the hurricane approached.
با نزدیک شدن توفان شدید ، اضطراب عمومی مردم در حالت عصبی افزایش یافت.
heightened awareness = آگاهی افزایش یافته
example:
1 - the public teas in a heightened state of nervousness as the hurricane approached.
با نزدیک شدن توفان شدید ، اضطراب عمومی مردم در حالت عصبی افزایش یافت.
شدید، افزایش یافته، افزوده شده
به اوج رسیدن
افزایش یافته
متشنج
کلمات دیگر: