1. a commemorative stamp
تمبر یادبود
2. to issue commemorative stamps
تمبر یاد بود منتشر کردن
3. a limited edition of commemorative stamps
یک دوره ی معدود از تمبرهای یادبود
4. The Post Office has issued a commemorative stamp to mark the event.
[ترجمه ترگمان]اداره پست یک تمبر یادبود برای بزرگداشت این رویداد صادر کرده است
[ترجمه گوگل]اداره پست یک تمبر معروف برای نشان دادن رویداد صادر کرده است
5. After touring the hospital, Her Majesty unveiled a commemorative plaque.
[ترجمه ترگمان]پس از سفر به بیمارستان، اعلی حضرت از یک لوح یادبود پرده برداری کرد
[ترجمه گوگل]پس از سفر به بیمارستان، اعلیحضرت، پلاک مهمی را به نمایش گذاشت
6. A commemorative medal was struck in honour of the event.
[ترجمه ترگمان]یک مدال یادبودی به افتخار این حادثه به وقوع پیوست
[ترجمه گوگل]مدال افتخار برای افتخار این رویداد بود
7. There is a commemorative plaque to the artist in the village hall.
[ترجمه ترگمان]یک لوح یادبود برای هنرمند در تالار روستا وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک پلاک یادبود برای هنرمند در سالن روستا وجود دارد
8. A commemorative plaque on the bridge records the name of the engineer.
[ترجمه ترگمان]یه پلاک کننده روی پل اسم مهندس رو ثبت کرده
[ترجمه گوگل]پلاک یادبود در پل اسم مهندس را ثبت می کند
9. The Queen unveiled a commemorative plaque.
[ترجمه ترگمان]ملکه از لوح یادبود پرده برداری کرد
[ترجمه گوگل]ملکه یک پلاک یادبود را به نمایش گذاشت
10. Her Majesty later unveiled a commemorative plaque.
[ترجمه ترگمان]اعلی حضرت بعدا از یک لوح یادبود پرده برداری کرد
[ترجمه گوگل]اعلیحضرت بعدا پلاک یادبود را به نمایش گذاشت
11. A commemorative headboard will be carried featuring the Taunton 150 logo and the train leaves Bishops Lydeard at 1
[ترجمه ترگمان]یک تخت یادبود به همراه Taunton ۱۵۰ نمایش داده خواهد شد و قطار Bishops را در ساعت ۱ ترک می کند
[ترجمه گوگل]برگه یادبود برگزار خواهد شد لوگوی Taunton 150 و قطار برگزاری اسقف Lydeard در 1
12. Writer Tim Cahill likes to hand out commemorative lapel pins.
[ترجمه ترگمان]نویسنده تیم Cahill دوست دارد commemorative را به او نشان دهد
[ترجمه گوگل]Writer تیم Cahill دوست دارد به دست آوردن سکه های افتخار یادبود
13. Their joint contribution would have warranted a commemorative book, had not one by chance bearing their names already been recently released.
[ترجمه ترگمان]سهم مشترک آن ها برای این کتاب یادگاری یک کتاب یادبود بود، تا به حال نام آن ها به تازگی منتشر نشده بود
[ترجمه گوگل]سهم مشترک آنها، یک کتاب معروف را تأیید کرده بود، و به همین ترتیب، نام آنها قبلا منتشر نشده بود
14. An Post has also issued a commemorative stamp to mark the event.
[ترجمه ترگمان]یک پست نیز یک تمبر یادبود برای بزرگداشت این رویداد صادر کرده است
[ترجمه گوگل]یک پست همچنین علامت یادبود برای نشان دادن رویداد صادر کرد
15. She is, however, quite fond of the commemorative scar.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، او به جای زخم خانوادگی خیلی علاقه دارد
[ترجمه گوگل]او، با این حال، به شدت از زخم یادبود لذت می برد