کلمه جو
صفحه اصلی

extermination


معنی : نا بودی، براندازی، دفع افات
معانی دیگر : براندازی، نابودی، دفع افات

انگلیسی به فارسی

نابودی، براندازی، دفع افات، نا بودی


براندازی، نابودی، دفع آفات


انگلیسی به انگلیسی

• total destruction, annihilation, elimination

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] نابودی،انهدام ناپدید شدن محلی یا حتی ناحیه ای یک گونه که در مناطق دیگر هنوز وجود دارد، در نتیجه تغییرات شرایط محیطی، بیماری، رقبا یا سایر شرایط نامساعد. مقایسه شود با: انقراض. (تکامل).

مترادف و متضاد

نابودی (اسم)
ruin, extirpation, naught, liquidation, annihilation, extermination, inexistence, inexistency, smash-up

براندازی (اسم)
extermination

دفع افات (اسم)
extermination

جملات نمونه

1. extermination camp
کشتارگاه زندانیان جنگی

2. too much hunting resulted in the extermination of the iranian lion and zebra
شکار بی رویه موجب نابودی شیر و گورخر ایرانی شد.

3. Having narrowly survived utter extermination, a despised, persecuted minority becomes the toast of Pennsylvania Avenue within a generation.
[ترجمه ترگمان]اقلیتی که از نابودی کامل جان سالم به در بردند، اقلیتی مورد تحقیر و آزار و اذیت و آزار و اذیت، نان برشته خیابان پنسیلوانیا را در یک نسل به دست آوردند
[ترجمه گوگل]در واقع یک اقلیت تحت تعقیب و تحت تعقیب، به سختی از بین بردن نابودی کامل، تبدیل به تخت خیابان پنسیلوانیا در یک نسل می شود

4. They lived under constant threat of exposure and extermination at the hands of the Inquisition, which monitored Christians' piety.
[ترجمه ترگمان]آن ها تحت تهدید مداوم در معرض قرار گرفتن و نابودی در دستان دستگاه تفتیش افکار زندگی می کردند که تقدس مسیحیان را مورد نظارت قرار می داد
[ترجمه گوگل]آنها در معرض ابتلا به سرطان قرار گرفتند و در اثر تفتیش عقاید، تحت نظارت مسیحیان قرار گرفتند

5. It will probably resist extermination, however, since, unlike its parasite, it frequents shallow water.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن به احتمال زیاد در برابر نابودی مقاومت خواهد کرد؛ چرا که برخلاف انگل آن، آب کم عمق است
[ترجمه گوگل]با این حال، احتمالا در برابر خشونت مقاومت خواهد داشت، زیرا، بر خلاف انگل آن، آب کم عمق را فرا می گیرد

6. Many living thing species extermination or the perdition are caused by this way.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از موجودات زنده نابود سازی یا the ناشی از این روش هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از گونه های حیوانی از بین بردن یا از بین رفتن این گونه به این طریق ایجاد می شوند

7. He did not approve their deportation to the extermination camps in Poland.
[ترجمه ترگمان]او با تبعید آن ها به اردوگاه های کشتار در لهستان موافقت نکرد
[ترجمه گوگل]او اخراج خود را در اردوگاه های مرگ در لهستان تصویب نکرد

8. CABAL : The Tacitus is necesarry, the extermination of Tratos was necesarry.
[ترجمه ترگمان]cabal: تاسیت necesarry است، نابودی of necesarry است
[ترجمه گوگل]کابال: Tacitus ضروری است، از بین بردن Tratos ناسازگار بود

9. Jefferson's suggestion to pursue the Indians to extermination fits well into the eugenistic vision.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد جفرسون برای دنبال کردن هندی ها به منظور نابودی متناسب با دیدگاه eugenistic است
[ترجمه گوگل]پیشنهاد جفرسون برای دنبال کردن سرخپوستان برای نابودی، به خوبی به چشم انداز یونسکوئید نزدیک می شود

10. All doors and windows are sealed for the extermination of mosquito.
[ترجمه ترگمان]تمام درها و پنجره ها برای نابودی پشه بسته شده اند
[ترجمه گوگل]تمام درب ها و پنجره ها برای نابودی پشه ها مهر و موم شده اند

11. Chapter III Control and Extermination of Animal Epidemics.
[ترجمه ترگمان]فصل سوم کنترل و دفع امراض مسری دام
[ترجمه گوگل]فصل سوم کنترل و انهدام اپیدمی های حیوانی

12. All door and window is sealed for the extermination of mosquito.
[ترجمه ترگمان]تمام درها و پنجره ها برای نابودی پشه بسته شده است
[ترجمه گوگل]تمام درب ها و پنجره ها برای نابودی پشه ها مهر و موم شده است

13. Environment had a great effect in locusts extermination.
[ترجمه ترگمان]محیط زیست اثر زیادی در نابودی ملخ ها داشته است
[ترجمه گوگل]محیط زیست اثر بسیار خوبی در خشخاش زراعی داشت

14. Officials there said their extermination plan was scheduled to begin later this month.
[ترجمه ترگمان]مقامات در آنجا گفته اند که برنامه نابودی آن ها قرار است در اواخر این ماه آغاز شود
[ترجمه گوگل]مقامات گفته اند که برنامه نابودی آن ها در ماه جاری آغاز می شود

15. After the extermination of the Jedi ranks, lightsabers became rare relics.
[ترجمه ترگمان]بعد از نابودی صف \"جدای\"، \"lightsabers\" بقایای کمیاب شد
[ترجمه گوگل]پس از نابود کردن صفوف جدی، شمشیرزنها مجسمه های نادر بودند

پیشنهاد کاربران

تباهی، ویرانی

انهدام

از میان برداشتن


کلمات دیگر: