1. ritual dances
رقص های پرستوار
2. the ritual of baptism
(برگزاری) مراسم غسل تعمید
3. amongst them, fasting had great ritual importance
در میان آنان روزه گیری اهمیت آیینی زیادی داشت.
4. Some religions employ ritual more than others.
[ترجمه ترگمان]برخی از مذاهب بیش از دیگران مراسم مذهبی را به کار می گیرند
[ترجمه گوگل]بعضی از ادیان بیشتر از دیگران عمل می کنند
5. They worship dreams Holiness in art, ritual, entertainment.
[ترجمه لیلی] آنها تقدس رویاها در هنر مراسمات و سرگرمی را می پرستند.
[ترجمه ترگمان]آن ها dreams را در هنر، مراسم، سرگرمی و سرگرمی پرستش می کنند
[ترجمه گوگل]آنها پرستش رویاهای پرستش در هنر، مراسم، سرگرمی
6. The lady of the house performs the sacred ritual of lighting two candles.
[ترجمه ترگمان]بانوی خانه مراسم مقدس را اجرا می کند و دو شمع را روشن می کند
[ترجمه گوگل]بانوی خانه مراسم مقدس روشن کردن دو شمع را انجام می دهد
7. The centuries-old ritual seems headed for extinction.
[ترجمه لیلی] گویی مراسم با قدمت چند قرن دارد رو به انقراض میرود.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این مراسم قرن ها برای نابودی پیش می رود
[ترجمه گوگل]این مراسم قرنها به دلیل انقراض به سر می برد
8. She objects to the ritual of organized religion.
[ترجمه ترگمان]او به مراسم مذهبی سازمان یافته متوسل می شود
[ترجمه گوگل]او به آیین مذهبی سازمان یافته متوسل می شود
9. Each culture had a special ritual to initiate boys into manhood.
[ترجمه ترگمان]هر فرهنگ یک آئین خاص داشت تا پسران را به مردانگی تبدیل کند
[ترجمه گوگل]هر فرهنگی یک روال ویژه برای شروع پسرها به مردانگی داشت
10. A strange ritual was enacted before our eyes.
[ترجمه ترگمان]مراسم غریبی در مقابل دیدگان ما ظاهر می شد
[ترجمه گوگل]مراسم عجیب و غریب پیش از چشم ما اعمال شد
11. She makes an elaborate ritual of the washing-up.
[ترجمه ترگمان]او مراسم تدفین را به دقت انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او یک مراسم جدی برای تمیزکاری می کند
12. Our cricketers are suffering their ritual hammering at the hands of the Aussies.
[ترجمه ترگمان]کریکت بازان ما در حال تحمل ritual هستند که به دست مردم استرالیا می کوبند
[ترجمه گوگل]کریکت ما با دست و دلبازان Aussies رنج می برند
13. He went through the ritual of filling and lighting his pipe.
[ترجمه ترگمان]مراسم پر کردن و روشن کردن پیپش را ازسر گرفت
[ترجمه گوگل]او از طریق مراسم پر کردن و روشن کردن لوله خود رفت
14. It is a familiar, and quintessentially British, ritual.
[ترجمه ترگمان]این یک روش آشنا، و quintessentially بریتانیایی است
[ترجمه گوگل]این یک آیین آشنا و به طور کلی انگلیس است
15. The birds were performing a complex mating ritual.
[ترجمه ترگمان]پرنده ها یک مراسم جفت گیری پیچیده انجام می دادند
[ترجمه گوگل]پرندگان یک مراسم پیچیده پیچیده را انجام دادند
16. He went through the ritual of lighting his cigar.
[ترجمه ترگمان]او می خواست سیگار را روشن کند
[ترجمه گوگل]او از طریق مراسم روشنایی سیگار برگ خود رفت