غوطه ور شدن، فرو بردن، پوشاندن، غسل ارتماسی دادن، غوطه دادن، زیر اب کردن
immersing
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
غوطه ور کردن
غرق کاری شدن، فرو رفتن در چیزی، شدیدا دست به کار شدن
immersing yourself in this strange new world
کلمات دیگر:
غوطه ور شدن، فرو بردن، پوشاندن، غسل ارتماسی دادن، غوطه دادن، زیر اب کردن