کلمه جو
صفحه اصلی

faded


معنی : پژمرده
معانی دیگر : پژمردن، خشک شدن، کم رنگ شدن، بی نور شدن، کم کم ناپدیدی شدن محو کردن، محو شدن

انگلیسی به فارسی

محو شده، پژمرده


انگلیسی به انگلیسی

• dim, discolored; withered, wilted; bleached

مترادف و متضاد

پژمرده (صفت)
withered, sere, sad, pale, withering, sear, droopy, faded, languorous

جملات نمونه

1.
رنگ و رو رفته،رنگ رفته

2. rebellion gradually faded out and once again peace returned
شورش کم کم از میان رفت و دوباره آرامش برقرار شد.

3. sunshine has faded the rug's color
آفتاب قالیچه را رنگ رفته کرده است.

4. the sound faded away
صدا محو شد.

5. their memory gradually faded out
خاطره ی آنها به تدریج زایل شد.

6. she became ill and faded away
او بیمار شد و مرد.

7. he died and his name faded from memory
او مرد و نامش از خاطره ها محو شد.

8. after a few weeks, his enthusiasm for swimming in the ocean faded away
پس از چند هفته،اشتیاق او به شنا در اقیانوس ازبین رفت.

9. Some people, strong memories, faded relationships.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم، خاطرات قوی، روابط بین رفته
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم، خاطرات قوی، روابط محو شده

10. As night came,the house faded into darkness.
[ترجمه ترگمان]چون شب فرا رسید، خانه در تاریکی ناپدید شد
[ترجمه گوگل]همانطور که شب آمد، خانه تاریک شد

11. The rosy bloom of her cheeks had faded.
[ترجمه ترگمان]گونه هایش گل انداخته بود
[ترجمه گوگل]شکوفه های شاداب گونه اش فرو می ریزد

12. The hotel had an air of faded grandeur.
[ترجمه ترگمان]هتل شکوه و جلال خاصی داشت
[ترجمه گوگل]این هتل دارای هوای محبت بزرگ بود

13. The blue rug has faded over years.
[ترجمه ترگمان] فرش آبی سال ها ناپدید شده
[ترجمه گوگل]فرش آبی در طول سال ها از بین رفته است

14. All colour had faded from the sky.
[ترجمه ترگمان]رنگ از آسمان پریده بود
[ترجمه گوگل]تمام رنگ از آسمان فرو ریخت

15. The voices became louder and closer and then faded away again.
[ترجمه ترگمان]صداها بلندتر و نزدیک تر شدند و بعد دوباره ناپدید شدند
[ترجمه گوگل]صدای بلند تر و نزدیک تر شد و دوباره دوباره خاموش شد

16. The sun had faded the curtains.
[ترجمه ترگمان]خورشید پرده ها را محو کرده بود
[ترجمه گوگل]خورشید پرده ها را از بین برد

پیشنهاد کاربران

در مورد لباس به معنی رنگ و رو رفته می باشد.

بیشتر در مورد محو شدن بکار می رود

به معنی در صورت به معنی رنگ پریدگی میباشد

آهنگی از آلن واکر

رنگ و رو رفته

faded یک آفنگ از alan walker ( آلن والکر ) هست، اما معنی فارسیش پژمرده شدن که میدونید دیگه

از بین رفتن
کمرنگ شدن

کم رنگ شدن، محو شدن، گمنام شدن، از حال رفتن، شهرت از دست داستن، از دست دادن صدا مثلا در اثر سرماخوردگی، پژمردگی گل


کلمات دیگر: