کلمه جو
صفحه اصلی

backdrop


معنی : پردهء پشت صحنهء تاتر
معانی دیگر : زمینه، پس زمینه، دورنما، پرده یا تابلویی که در عقب صحنه قرار دارد (و معمولا روی آن نقاشی شده است)

انگلیسی به فارسی

پرده‌ی پشت صحنه تئاتر


پس زمینه، پردهء پشت صحنهء تاتر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a curtain at the rear of a stage setting, upon which are painted elements of the setting such as windows, furniture, the sky, or the like.
مشابه: background

(2) تعریف: the setting or background of anything.
مشابه: background, scene

- against the backdrop of World War II
[ترجمه ترگمان] علیه پشت پرده جنگ جهانی دوم
[ترجمه گوگل] در برابر جنگ جهانی دوم

• serve as a background to
back curtain on a stage; background
a backdrop is a large piece of cloth, often with scenery or buildings painted on it, that is hung at the back of a stage while a play is being performed.
you can use backdrop to refer to something such as a row of hills or trees that is seen behind a place.

دیکشنری تخصصی

[سینما] پساویز - پسآویز صحنه - تصویر زمینه

مترادف و متضاد

پردهء پشت صحنهء تاتر (اسم)
backdrop

جملات نمونه

1. the alborz mountains form a backdrop to tehran
رشته کوه های البرز دورنمای تهران را تشکیل می دهد.

2. those events took place against a backdrop of war and bloodshed
آن رویدادها در پس زمینه ای از جنگ و خونریزی به وقوع پیوست.

3. Leeds Castle will provide a dramatic backdrop to a fireworks display next Saturday.
[ترجمه ترگمان]قلعه لیدز در روز شنبه آینده یک پس زمینه نمایشی برای نمایش آتش بازی ایجاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]قلعه لیدز یک پس زمینه دراماتیک را برای نمایش یک آتش بازی ارائه خواهد کرد

4. The conference begins this week against a backdrop of unmitigated gloom.
[ترجمه ترگمان]این کنفرانس این هفته در مقابل پیش زمینه ای از افسردگی کامل آغاز می شود
[ترجمه گوگل]این کنفرانس در این هفته در برابر تاریکی بی نظیر آغاز می شود

5. The mountains form a dramatic backdrop to the little village.
[ترجمه ترگمان]این کوه ها یک پس زمینه دراماتیک را به روستای کوچک تبدیل می کنند
[ترجمه گوگل]کوه ها به یک روستای کوچک رو به رشد می کنند

6. The profits rise was achieved against a backdrop of falling metal prices.
[ترجمه ترگمان]افزایش سود در مقابل افت قیمت فلزات به دست آمد
[ترجمه گوگل]افزایش سود در برابر قیمت های سقوط فلز به دست آمد

7. The World War Ⅱ provided the backdrop for the film.
[ترجمه ترگمان]جنگ جهانی دوم صحنه ای را برای این فیلم فراهم کرد
[ترجمه گوگل]جنگ جهانی دوم Ⅱ زمینه فیلم را فراهم کرد

8. Their love affair began against a backdrop of war.
[ترجمه ترگمان]ماجرای عشقی آن ها در مقابل پس زمینه ای از جنگ آغاز شد
[ترجمه گوگل]عشق خود را در برابر فضای جنگ آغاز کرد

9. The sea made a splendid backdrop to the garden.
[ترجمه ترگمان]دریا یک پس زمینه عالی برای باغ به وجود آورد
[ترجمه گوگل]دریا یک فضای پر زرق و برق به باغ اضافه کرد

10. It was against this backdrop of racial tension that the civil war began.
[ترجمه ترگمان]در مقابل این شرایط تنش نژادی بود که جنگ داخلی آغاز شد
[ترجمه گوگل]در برابر این زمینه از تنش های نژادی که جنگ داخلی آغاز شد، علیه آن بود

11. War is more than just a dramatic backdrop to the novel.
[ترجمه ترگمان]جنگ فقط یک پس زمینه دراماتیک به رمان است
[ترجمه گوگل]جنگ بیشتر از یک رونق دراماتیک است

12. The election will take place against a backdrop of increasing instability.
[ترجمه ترگمان]انتخابات در مقابل افزایش بی ثباتی رخ خواهد داد
[ترجمه گوگل]انتخابات در برابر فرسایش بی ثباتی رو به افزایش است

13. It is a love story set against a backdrop of rural Irish life.
[ترجمه ترگمان]این یک داستان عشقی است که بر ضد پس زمینه زندگی روستایی ایرلندی تنظیم شده است
[ترجمه گوگل]این یک داستان عاشقانه است که در برابر فضای زندگی ایرلندی روستایی قرار دارد

14. The Alps provided the perfect backdrop for a romantic holiday.
[ترجمه ترگمان]آلپ بهترین پس زمینه برای یک تعطیلات رمانتیک را فراهم کرد
[ترجمه گوگل]آلپ ها زمینه ای مناسب برای تعطیلات عاشقانه ایفا کردند

15. The large bay has a superb backdrop of mountains.
[ترجمه ترگمان]این خلیج بزرگ دارای یک پس زمینه عالی از کوه ها است
[ترجمه گوگل]خلیج بزرگ فضای بسیار خوبی از کوه ها دارد

The Alborz mountains form a backdrop to Tehran.

رشته‌کوه‌های البرز دورنمای تهران را تشکیل می‌دهد.


Those events took place against a backdrop of war and bloodshed.

آن رویدادها در پس‌زمینه‌ای از جنگ و خونریزی به وقوع پیوست.


پیشنهاد کاربران

منظره


پشت پرده، پشت صحنه و مانند آن. . . .

پیش ( فرض )

مَحمِل

ضربه راکت بدمینتون به توپ با پشت دست به طوری که توپ لب تور پایین بیاید

۱ - منظره
Background

۲ - پرده ای که در پشت سن ( stage ) نصب می شود و صحنه های مربوط به نمایش در آن نقاشی شده است.

ذهنیت قبلی


کلمات دیگر: