1. Time always too long, long to palpitate.
[ترجمه ترگمان]زمان طولانی و طولانی و طولانی بود
[ترجمه گوگل]زمان همیشه بیش از حد طولانی است، طولانی به لمس کردن
2. My heart was palpitating with fear.
[ترجمه ترگمان]قلبم از ترس می تپید
[ترجمه گوگل]قلبم با ترس به لرزه افتاد
3. She lay on the bed, her eyes closed and her bosom palpitating.
[ترجمه ترگمان]او روی تخت دراز کشیده بود، چشمانش بسته بود و قلبش می تپید
[ترجمه گوگل]او در رختخواب گذاشت، چشمانش بسته بود و سینه اش را لمس می کرد
4. She read the first two pages and felt a blush rise from her palpitating bosom up her neck to suffuse her face.
[ترجمه ترگمان]او دو صفحه اول را خواند و احساس کرد سرخی شرم از سینه اش بالا می رود تا صورتش را پاک کند
[ترجمه گوگل]او دو صفحه اول را خوانده و احساس خارش سرش را از گردن او بالا می برد تا صورتش را پوشانده باشد
5. He palpitated with fear.
[ترجمه ترگمان]او از ترس می لرزید
[ترجمه گوگل]او با ترس و لرزید
6. Spread the palpitate frequency love till ending.
[ترجمه ترگمان]عشق فرکانس palpitate را تا پایان گسترش دهید
[ترجمه گوگل]تا پایان دادن به فرکانس عصبانیت عشق را گسترش دهید
7. Tap the beat-up by the weekend, the heart palpitate looked up, the last strong open our bleary eyes.
[ترجمه ترگمان]در آخر این آخر هفته، ضربان قلبم به تپش افتاد و آخرین چشمان خواب آلود ما به تپیدن افتاد
[ترجمه گوگل]ضربه زدن به ضرب و شتم توسط آخر هفته، دلتنگ قلب نگاه کرد، آخرین قوی باز چشم های بلدرچین ما
8. As he became excited, his heart began to palpitate and more erratically.
[ترجمه ترگمان]همچنان که هیجان زده می شد، ضربان قلبش به تپیدن افتاد
[ترجمه گوگل]همانطور که او هیجان زده شد، قلبش شروع به لرزیدن کرد و به طور غیرمستقیم
9. How is giddy palpitate handled after wine?
[ترجمه ترگمان]بعد از شراب چه می شود؟
[ترجمه گوگل]طرز تهیه شیرینی پزی پس از شراب چطور است؟
10. I felt my heart palpitate.
[ترجمه ترگمان]احساس کردم قلبم می تپد
[ترجمه گوگل]دلم برایت تنگ شده
11. The air of the sleeping - chamber seemed to palpitate with the hopeless passion of the girls.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که هوای اتاق خواب با شور و شور و شوق دخترها را به هیجان می آورد
[ترجمه گوگل]به نظر میرسید که هوا از اتاق خواب، با شور و شوق ناامیدانه دختران خیره شده بود
12. Its patient much companion has epigastrium to bilge full, pectoral coerce suffering is full, umbilical ministry moves palpitate hyperfunction, the disease such as constipation.
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که این بیماری دچار یبوست شده، این بیماری از جمله یبوست این بیماری را به طور کامل به دام می اندازد
[ترجمه گوگل]بیمار بسیار همراه آن دارای اپیگاردیوم است که به طور کامل رنج می برند، ریشه ناخودآگاه جنسی پر است، وزارت نیرو با انجام عمل فوق العاده شکم، بیماری مانند یبوست