1. Offal is now thought to be very nutritious.
[ترجمه ترگمان]Offal در حال حاضر بسیار مقوی است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر تصفیه شده به نظر می رسد بسیار مغذی است
2. A quality product - fillet steak not offal!
[ترجمه ترگمان]یک محصول با کیفیت - یک استیک گوشت، که از گوشت خوک باقی نمانده است!
[ترجمه گوگل]یک محصول با کیفیت - فیت استیک بدون عسل!
3. No legislation currently exists to prevent offal being exported for human consumption in non-EC countries.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر هیچ قانونی برای پیش گیری از این ها برای مصرف انسان در کشورهای غیر EC وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر هیچ قانونی برای جلوگیری از صادرات علوفه برای مصرف انسان در کشورهای غیر اروپایی وجود ندارد
4. The city has flowered upon its own offal.
[ترجمه ترگمان]شهر همه offal خود را به گل انداخته
[ترجمه گوگل]شهر بر روی علوفه خود گل می زند
5. Of the offal which could be bought off-ration and disguised as food.
[ترجمه ترگمان]از the که می توانستند جیره غذایی بخرند و لباس عوض کنند
[ترجمه گوگل]از عسل که می تواند بدون جیره خریداری شده و به عنوان غذا پنهان شود
6. Trees, grasses, plastic offal and silt floating and suspending in water belong to physical pollutants.
[ترجمه ترگمان]درختان، چمن، offal پلاستیکی و گل و لای در آب شناور هستند و در آب به آلاینده های فیزیکی متصل می شوند
[ترجمه گوگل]درختان، علفزارها، علف های هرز پلاستیکی و نمک شناور و تعلیق در آب، به آلودگی های فیزیکی تعلق دارند
7. He was still spewing forth in public such offal about Mary Lincoln.
[ترجمه ترگمان]هنوز در مورد ماری لینکلن، این غذاها را در ملا عام پخش می کرد
[ترجمه گوگل]او همچنان در مورد مری لنکلن چنین عصاره هایی را در اختیار داشت
8. Defrost Turkey overnight in fridge. Remove offal and clean.
[ترجمه ترگمان]یک شب ترکیه را در یخچال نگه داشت آشغال را تمیز کنید و تمیز کنید
[ترجمه گوگل]ترک یک شب در یخچال را ترک کنید حذف عسل و تمیز کردن
9. The treatment of the offal concerns environment and energy two principal themes.
[ترجمه ترگمان]درمان این پس مانده مربوط به محیط زیست و دو موضوع اصلی است
[ترجمه گوگل]درمان عفونت ها، محیط زیست و انرژی، دو موضوع اصلی است
10. Hogwash oil is collected and refined from eatery offal, and it always contains animal fat.
[ترجمه ترگمان]روغن زیتون از روده غذاخوری جمع آوری و تصفیه می شود، و همیشه حاوی چربی حیوانی است
[ترجمه گوگل]روغن Hogwash جمع آوری شده و تصفیه شده از علوفه اغذیه فروشی، و همیشه حاوی چربی حیوانات است
11. Chiu also recommends chips made from deep-fried offal and animal parts.
[ترجمه ترگمان]Chiu همچنین توصیه می کند که چیپ ها از روده بزرگ و قطعات حیوانات ساخته شوند
[ترجمه گوگل]چیو همچنین چیپس هایی را تهیه می کند که از قطعات ذرت سرخ کرده و قطعات حیوانی ساخته شده اند
12. The most nauseous offal fit for the gods ( John Fowles ).
[ترجمه ترگمان]most nauseous که برای خدایان مناسب است (جان fowles)
[ترجمه گوگل]اکثر ناخوشایند ترین علف های هرزه برای خدایان (جان فاولز)
13. Every part of an animal is used: chicken's feet, fish eyes, offal and fat are great delicacies.
[ترجمه ترگمان]هر بخش از یک حیوان مورد استفاده قرار می گیرد: پاهای مرغ، چشم های ماهی، آشغال و چربی غذای خوش مزه فراوان هستند
[ترجمه گوگل]هر قسمت از یک حیوان از پای مرغ استفاده می شود، چشمه ماهی، عصاره ها و چربی ها ظریف است
14. He would have time to stow away the kohlrabi, the offal and the edenwort.
[ترجمه ترگمان]وقت آن را داشت که the و offal و the را کنار بگذارد
[ترجمه گوگل]او وقت خود را برای چاشنی زعفران، علوفه و ادنورت دور خواهد کرد