کلمه جو
صفحه اصلی

neurasthenia


معنی : ضعف اعصاب، سر درد و حساسیت بی مورد
معانی دیگر : (رده بندی پیشین بیماری های روانی) خسته روانی، نوراستنی، طب سر درد و حساسیت بی مورد

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) سر درد و حساسیت بی مورد، ضعف اعصاب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: neurasthenic (adj.), neurasthenically (adv.)
• : تعریف: a condition of exhaustion, confusion, and depression resulting from profound mental or emotional strain; nervous breakdown.

• weakness or exhaustion of the nervous system; constant mental and physical weariness (pathology)

مترادف و متضاد

ضعف اعصاب (اسم)
neurasthenia

سردرد و حساسیت بی مورد (اسم)
neurasthenia

جملات نمونه

1. It shows frequent symptoms of hypochondria and neurasthenia.
[ترجمه ترگمان]این بیماری علایم افسردگی و ضعف اعصاب را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این علائم مکرر از هیپوخاندری و نوراستنیا را نشان می دهد

2. Neurasthenia three tension headache: patients with neurasthenia head heavy, fat, pain, feeling the weight of the head there.
[ترجمه ترگمان]سه مشکل تنش وجود دارد: بیمارانی با هد neurasthenia سنگین، چاق، درد، احساس می کنند که سر خود را در آنجا احساس می کنند
[ترجمه گوگل]Neurasthenia 3 سردرد تنش: بیماران مبتلا به neurasthenia سر سنگین، چربی، درد، احساس وزن سر وجود دارد

3. The neurasthenia and lower serum albumin in workers were due to the bad ventilation in the laundries and the chronic exposure of workers to tetrachloroethylene.
[ترجمه ترگمان]The عصبی و آلبومین سرم خون به علت تهویه بد در the و قرار گرفتن شدید کارگران در معرض tetrachloroethylene قرار داشتند
[ترجمه گوگل]نوراستفنی و آلبومین سرم پایین تر در کارگران به علت تهویه بد در لباس های شسته شده و در معرض قرار گرفتن در معرض مزمن از کارگران به تترا کلرو اتیلن بود

4. Neurasthenia, neurasthenic syndrome, peripheral neuropathy, etc. amyotrophy, myasthenia, progressive muscular dystrophy.
[ترجمه ترگمان]سندرم neurasthenia، بیماری اعصاب، اعصاب خارج از اعصاب، ضعف عضلانی، dystrophy عضلانی
[ترجمه گوگل]نوراستنیا، سندرم نوراستنیک، نوروپاتی محیطی، و غیره آمیوتروفی، میاستنی، دیستروفی عضلانی پیشرفته

5. The main problems included neurasthenia, depression, anxiety, neurotic personality, coercive syndrome, fear syndrome, psychic syndrome, somatization.
[ترجمه ترگمان]مشکلات اصلی عبارتند از ضعف اعصاب، افسردگی، اضطراب، شخصیت عصبی، سندروم coercive، سندروم fear، سندروم psychic
[ترجمه گوگل]مشکلات اصلی شامل نروستنیا، افسردگی، اضطراب، شخصیت روانشناختی، سندروم اجباری، سندرم ترس، سندرم روانی، somatization است

6. Neurasthenia is a kind of mental illness, is a kind of mental easily excited and mental fatigue easily, often emotional troubles and physical symptoms of psychological disorder neurosis.
[ترجمه ترگمان]neurasthenia نوعی بیماری ذهنی است، نوعی اختلال ذهنی است که به راحتی به هیجان می آید و خستگی ذهنی به راحتی، مشکلات عاطفی و علائم فیزیکی اختلالات روانی روان نژندی
[ترجمه گوگل]Neurasthenia نوعی از بیماری روانی است، نوعی راحتی خستگی ذهنی و خستگی ذهنی به راحتی، اغلب مشکلات احساسی و نشانه های جسمی بیماری های روانشناختی است

7. Liu Lan suffered from neurasthenia and she had sleeping pills at home.
[ترجمه ترگمان]Liu Lan از ضعف اعصاب رنج می برد و قرص های خواب آور خانه خورده بود
[ترجمه گوگل]لیو لان از عصبانیت رنج می برد و قرص های خواب در خانه داشت

8. For chronic inflammation of bronchi, neurasthenia, low sexual function, weakness, low cell count after radiation therapy.
[ترجمه ترگمان]برای التهاب مزمن of، ضعف اعصاب، عملکرد ضعیف جنسی، ضعف، شمارش سلول پایین بعد از درمان تشعشع
[ترجمه گوگل]برای التهاب مزمن برونش، نوراستنژی، عملکرد جنسی کم، ضعف، کم شمارش سلول ها پس از پرتودرمانی

9. Neurasthenia patients sensitive to the performance of the major internal environment is also not anormal reaction.
[ترجمه ترگمان]neurasthenia بیمار حساس به عملکرد محیط داخلی اصلی نیز واکنش anormal نیستند
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به نورآرشیایی که به عملکرد اصلی محیط داخلی حساس هستند نیز واکنش غیرعادی نیستند

10. Neurasthenia patients should be arranged according to the calendar life and study.
[ترجمه ترگمان]بیماران neurasthenia باید مطابق با زندگی و مطالعه تقویم تنظیم شوند
[ترجمه گوگل]بیماران مبتلا به نوروآنتیژیک باید براساس زندگی تقویت شده و مطالعه شوند

11. Methods: We observed the patients of neurasthenia and kidney weakness by using Yishen Capsules.
[ترجمه ترگمان]روش ها: ما بیماران مبتلا به ضعف اعصاب و کلیه را با استفاده از Yishen Capsules مشاهده کردیم
[ترجمه گوگل]روش ها: بیماران مبتلا به نوروستنیا و ضعف کلیه با استفاده از کپسول ییشن مشاهده شد

12. Contacts the partial vibration the labor had the multi - hands symptom and neurasthenia syndrome.
[ترجمه ترگمان]تماس با ارتعاش جزئی نیروی کار، علائم چند دست و سندروم neurasthenia را داشت
[ترجمه گوگل]لرزش جزئی را در تماس با کار نشان می دهد چند دست و سندرم نوراستنیا را نشان می دهد

13. Teddy Roosevelt, John Muir and Thomas Eakins all suffered from what was then known as neurasthenia.
[ترجمه ترگمان]تدی روزولت، جان Muir و توماس Eakins از آنچه در آن زمان به عنوان ضعف اعصاب شناخته شده بود، رنج بردند
[ترجمه گوگل]تدی روزولت، جان مایر و توماس ایکینز همه از آنچه که پس از آن شناخته شده به عنوان neurasthenia رنج می برد

14. Campanula bedroom can not fly too much, so as not to neurasthenia.
[ترجمه ترگمان]اتاق خواب Campanula نمی تواند زیاد پرواز کند، تا ضعف اعصاب نداشته باشد
[ترجمه گوگل]اتاق خواب Campanula نمی تواند بیش از حد پرواز کند، به طوری که به neurasthenia نیست

پیشنهاد کاربران

ضعف اعصاب

تباهی روانی


کلمات دیگر: