1. the government was forced to parley with the rebels
دولت مجبور شد با شورشیان مذاکره کند.
2. the russian general refused to parley with captured german officers
ژنرال روسی مذاکره با افسران اسیر آلمانی را رد کرد.
3. We must send our most trusted officer to parley with their leaders for an exchange of prisoners.
[ترجمه ترگمان]ما باید most افسر مورد اعتماد خود را بفرستیم تا با رهبران خود برای مبادله اسرا صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید افسر محترم ما را برای تبادل زندانیان با رهبران خود به پارلمان ارسال کنیم
4. The governor was forced to parley with the rebels.
[ترجمه ترگمان]حاکم مجبور شد با شورشیان صحبت کند
[ترجمه گوگل]فرماندار مجبور شد با شورشیان پارلمان کند
5. The government is ready to hold a parley at any moment.
[ترجمه ترگمان]دولت حاضر است هر لحظه یک parley بگیرد
[ترجمه گوگل]دولت آماده است تا در هر لحظه یک برگه برگزار کند
6. When parley failed, he met aggression with his own fury.
[ترجمه ترگمان]پس از شکست، خشم خود را با خشم و غضب خود ملاقات کرد
[ترجمه گوگل]وقتی پارک شکست خورد، با خشم خود ملاقات کرد
7. Neither party paused for breath or parley.
[ترجمه ترگمان]هیچ حزبی برای نفس کشیدن درنگ نمی کرد
[ترجمه گوگل]هیچ یک از طرفین برای نفس یا پارک توقف نمیکند
8. Texans rode big Kentucky horses, did not parley or give presents, wore home-spun clothes dyed butternut, and were trigger-happy.
[ترجمه ترگمان]هندوستان اسب های بزرگ کنتاکی داشتند، نه حرف می زدند و نه هدایایی می دادند، پیراهن های خانگی به رنگ کرم رنگ زده بودند
[ترجمه گوگل]تگزاس ها سوار اسب های بزرگ کنتاکی، پارکی یا هدایایی نمی دادند، لباس هایی را که در منزل پوشیدنی داشتند، پوشانده بود و خوشحال بودند
9. I'm sorry Mr. Parley is at meeting now.
[ترجمه ترگمان]متاسفم که آقای پا پا در حال ملاقات است
[ترجمه گوگل]من متاسفم آقای پارلی در حال ملاقات است
10. Then he began to parley with me.
[ترجمه ترگمان]بعد شروع به حرف زدن با من کرد
[ترجمه گوگل]سپس او شروع به صحبت با من کرد
11. The general manager decided to hold a parley with the enemy.
[ترجمه ترگمان]مدیر کل تصمیم گرفت که با دشمن صحبت کند
[ترجمه گوگل]مدیر کل تصمیم گرفت تا با دشمن یک پارتی داشته باشد
12. Mrs Parley said she left they were in a storm.
[ترجمه ترگمان]خانم پا رلی گفت که آن ها در یک توفان هستند
[ترجمه گوگل]خانم پارلی گفت که او را ترک کرد و در طوفان بود
13. I'd like to speak to Mr. Parley.
[ترجمه ترگمان]دوست دارم با آقای پا رلی صحبت کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم با آقای پارلی صحبت کنم
14. The garrison that sounds a parley is not far from being surrendered.
[ترجمه ترگمان]پادگان نظامی که به نظر می رسد parley به نظر می رسد، از تسلیم شدن فاصله چندانی ندارد
[ترجمه گوگل]گارنیزون که به نظر می رسد یک پارچ نیست، بسیار دور از تسلیم نیست
15. The general held a parley with the enemy about exchanging prisoners.
[ترجمه ترگمان]ژنرال با دشمن درباره رد کردن زندانیان گفتگو می کرد
[ترجمه گوگل]کلینتون با دشمن در مورد تبادل زندانیان برگزار کرد