کلمه جو
صفحه اصلی

nonexistent


معنی : معدوم

انگلیسی به فارسی

وجود ندارد، معدوم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: nonexistence (n.)
• : تعریف: not existing.
متضاد: real
مشابه: phantom

- The pain seemed real although the injury was nonexistent.
[ترجمه ترگمان] درد واقعی به نظر می رسید، اگر چه آسیبی ندیده بود
[ترجمه گوگل] درد به نظر می رسید واقعی بود هر چند آسیب وجود نداشت
- Her parents asked about her friends at school, not knowing they were nonexistent.
[ترجمه ترگمان] پدر و مادرش در مدرسه از دوستانش سوال می کردند، اما نمی دانستند که آن ها وجود ندارند
[ترجمه گوگل] والدینش درباره دوستانش در مدرسه سوال کردند و نمی دانستند که آنها وجود نداشتند

• not existent
something that is non-existent does not exist in a place or does not exist at all.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] ناموجود

مترادف و متضاد

معدوم (صفت)
extinct, nonexistent

جملات نمونه

1. On a Sunday morning traffic was almost nonexistent.
[ترجمه ترگمان]در یک روز یکشنبه، ترافیک تقریبا اصلا وجود نداشت
[ترجمه گوگل]در یکشنبه صبح ترافیک تقریبا وجود نداشت

2. Petrol is nearly nonexistent too: deliveries are made in dray carts.
[ترجمه ترگمان]Petrol هم نزدیک است وجود نداشته باشد: نامه ها را در گاری پست تحویل می دهند
[ترجمه گوگل]بنزین تقریبا وجود ندارد: تحویل در چرخ دستی های چرخ دار ساخته شده است

3. With digital signals, though, the problem is almost nonexistent.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، با وجود سیگنال های دیجیتال، مشکل تقریبا وجود ندارد
[ترجمه گوگل]با این حال، با استفاده از سیگنال های دیجیتال، مشکل تقریبا وجود ندارد

4. Instead, the report emphasizes international agreements with nonexistent trickle-down planning.
[ترجمه ترگمان]در عوض، این گزارش بر توافقات بین المللی با برنامه ریزی trickle nonexistent تاکید دارد
[ترجمه گوگل]در عوض، این گزارش بر توافقنامه های بین المللی با برنامه ریزی های غیرقابل پیش بینی تاکید می کند

5. And third, it takes time, an almost nonexistent commodity in most libraries today.
[ترجمه ترگمان]و سوم اینکه زمان می برد، امروزه تقریبا هیچ کالایی در اکثر کتابخانه ها وجود ندارد
[ترجمه گوگل]و سوم، امروزه در اکثر کتابخانه ها زمان، کالری تقریبا غیرممکن است

6. Her technique as a performer is practically nonexistent.
[ترجمه ترگمان]تکنیکی که او به عنوان نوازنده اجرا می کند اصلا وجود ندارد
[ترجمه گوگل]تکنیک او به عنوان یک هنرمند عملا وجود ندارد

7. Steady jobs are almost nonexistent in remote parts of the country.
[ترجمه ترگمان]مشاغل ثابت تقریبا در مناطق دور افتاده کشور وجود ندارند
[ترجمه گوگل]مشاغل پایدار در مناطق دور افتاده کشور تقریبا وجود ندارد

8. As for military assistance, it was nonexistent.
[ترجمه ترگمان]اما در مورد کمک های نظامی، اصلا وجود خارجی نداشت
[ترجمه گوگل]در مورد کمک های نظامی، آن وجود نداشت

9. These links were weak or nonexistent in the Low Country, where most villages were identified with only one caste.
[ترجمه ترگمان]این لینک ها در کشور کم ضعیف بودند یا اصلا وجود خارجی نداشتند، در حالی که بیشتر روستاها تنها با یک طبقه شناسایی شدند
[ترجمه گوگل]این پیوندها در کشور کم، که بیشتر روستاها تنها با یک کاست شناخته می شدند ضعیف و یا وجود نداشت

10. I gave up trying not to smile as we danced. It was too easy to lose myself in his eyes and arms. I wanted to move like this with him forever, gliding across the gym floor to nonexistent music.
[ترجمه ترگمان]همان طور که می رقصید، سعی می کردم لبخند نزنم خیلی آسان بود که خودم را در چشمان و بازوهایش گم کنم می خواستم تا ابد با او حرکت کنم، از کف سالن ورزش تا جایی که از موسیقی وجود نداشته باشد، حرکت کنم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم که لبخند نزنیم چون رقصیدیم خیلی راحت بود که خود را در چشمان و دست های خود ببینی من می خواستم مثل همیشه با او بمانم، در سراسر سالن بدنسازی به موسیقی غیرممکنی حرکت می کردم

11. The danger apprehended that quack nostrums in public policy can be forced upon the voters by demagogues is demonstrably nonexistent.
[ترجمه ترگمان]این خطر ناشی از این است که nostrums quack در سیاست عمومی را می توان به سوی رای دهندگان تحمیل کرد که به روشنی اصلا وجود ندارد
[ترجمه گوگل]خطر به دست آمده از آن است که احساس ضرب و شتم در سیاست عمومی می تواند توسط رأی دهندگان توسط مجرمان مجبور به مجازات شود، ظاهرا وجود ندارد

12. But these were costly and often dangerous, since quality control was nonexistent.
[ترجمه ترگمان]اما اینها پرهزینه و اغلب خطرناک بودند، چرا که کنترل کیفیت اصلا وجود نداشت
[ترجمه گوگل]اما این هزینه ها و اغلب خطرناک بود، زیرا کنترل کیفیت وجود نداشت

13. And inequality of income is one reason inflation is nonexistent.
[ترجمه ترگمان]و نابرابری درآمد یکی از دلایلی است که وجود ندارد
[ترجمه گوگل]و نابرابری درآمد یک دلیل است که تورم وجود ندارد

14. With governmental control of the food supply, railroads, and fuel, states' rights were virtually nonexistent in some areas.
[ترجمه ترگمان]با کنترل دولتی تامین مواد غذایی، راه آهن و سوخت، حقوق ایالت ها عملا در برخی مناطق اصلا وجود نداشت
[ترجمه گوگل]با کنترل دولتی در زمینه تامین مواد غذایی، راه آهن، و سوخت، حقوق برخی از کشورها در برخی از مناطق عملا وجود نداشت

پیشنهاد کاربران

معدوم ، نابوده ، ناموجود


غیر واقعی، خیالی

وجود نداشتن

ناموجود

ناموجود، غیر واقعی
مثلا
she pretended to tie a non - existent shoelace

چیزی که واقعی نیست یه چیزی مثل رویا خیال. . .

بدون عوارض در زمینه پزشکی

اصلا نیست


کلمات دیگر: