کلمه جو
صفحه اصلی

passer


معنی : عابر، گذرنده
معانی دیگر : پاس دهنده

انگلیسی به فارسی

گذرگاه، عابر، گذرنده


گذرنده، عابر، پاس دهنده


انگلیسی به انگلیسی

• one who passes by; transferor, conveyor; wayfarer, traveler

مترادف و متضاد

عابر (اسم)
passage, wayfarer, traveler, passer-by, passer, viator

گذرنده (اسم)
passing, passer

جملات نمونه

1. the passer cocked his arm to throw the ball
پاس دهنده دست خود را به منظور پرتاب توپ به عقب برد.

2. The purse was picked up by a passer.
[ترجمه ترگمان]یک راه گذر کیف را برداشت
[ترجمه گوگل]کیف پول توسط یک گذر برداشت شد

3. A football passer should follow through after he throws the ball.
[ترجمه ترگمان]یک عابر فوتبال بعد از اینکه توپ را پرتاب می کند باید از آن عبور کند
[ترجمه گوگل]گذر فوتبال باید پس از آنکه گلوله توپ را پرتاب می کند، باید پیروی کند

4. A snow ball caught the passer - by on the shoulder.
[ترجمه ترگمان]گلوله برفی روی شانه راه گذر را گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک توپ برف عبور گذر را گرفت - توسط شانه

5. People always questioned how accurate a passer he was, and this year he proved he is.
[ترجمه ترگمان]مردم همیشه از او سوال می کردند که او چقدر دقیق است و این سال ثابت می کند که هست
[ترجمه گوگل]مردم همیشه سوال داشتند که دقیقا یک گذرگاه او چه بود و این سال او ثابت کرد که او است

6. Passer - by : You're right! Unless you are prettier than Rachel, and more gossipy than Wang Xiao Zi!
[ترجمه ترگمان]راست میگی مگه اینکه تو از \"ریچل\" خوشگل تر و more از \"وانگ xiao\" باشی
[ترجمه گوگل]گذر - توسط شما درست است! تا جایی که شما زیباتر از راشل هستید و بیشتر شگفت انگیز از وانگ Xiao Zi!

7. The most headless passer - by feels the depressing influences of a place.
[ترجمه ترگمان]The راه گذر، تاثیر نامطلوب یک مکان را احساس می کند
[ترجمه گوگل]بی نظیر گذرنده - احساس می کند تاثیر افسرده از یک محل

8. A snow ball caught the passer - by in the shoulder.
[ترجمه ترگمان]گلوله برفی روی شانه راه گذر را گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک توپ برف گذرگاه را گرفت - در شانه

9. The distribution and metabolism of 14C-aldrin in Passer montanus were studied.
[ترجمه ترگمان]توزیع و متابولیسم ۱۴ C - aldrin در passer montanus مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]توزیع و متابولیسم 14C-aldrin در Passer montanus مورد بررسی قرار گرفت

10. They knew only too well that any passer - by, any lounger, might be a spy.
[ترجمه ترگمان]آن ها بیش از حد به خوبی می دانستند که یک راه گذر، هر احمقی ممکن است جاسوس باشد
[ترجمه گوگل]آنها فقط به خوبی می دانستند که هر گذرنده ای - به هر لجن می تواند جاسوسی باشد

11. Ne pouvoir se passer de Paris, marque de b ê tise, ne plus l'aimer signe de d é cadence.
[ترجمه ترگمان]به بیت از راه گذر گفت: راه گذر پاریس را نشان نده
[ترجمه گوگل]نه پاریس در پاریس، مارک دبلیو تی تی، نه به معنای عاملی است

12. As shown by the dominance degree analysis, Passer montanus was dominant bird species on campus.
[ترجمه ترگمان]همانطور که در آنالیز درجه تسلط نشان داده شد، passer montanus گونه اصلی پرنده در محوطه دانشگاه بود
[ترجمه گوگل]همانطور که توسط تجزیه و تحلیل درجه سلطه نشان داده شده، مزارع پاسر مرجان پرنده در محوطه دانشگاه بود

13. The brat sicked his dog on the passer - by .
[ترجمه ترگمان]بچه در راه گذر، سگش را بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]عروس سگ خود را بر روی گذرگاه نگران کرده است

14. With the help of a passer - by, I carried the injured person into a shop.
[ترجمه ترگمان]با کمک یک عابر پیاده، فرد زخمی را به یک مغازه بردم
[ترجمه گوگل]با کمک یک گذر - به وسیله من، فرد مجروح را به یک مغازه حمل کرد

پیشنهاد کاربران

محل عبور عابر


کلمات دیگر: