1. the passer cocked his arm to throw the ball
پاس دهنده دست خود را به منظور پرتاب توپ به عقب برد.
2. The purse was picked up by a passer.
[ترجمه ترگمان]یک راه گذر کیف را برداشت
[ترجمه گوگل]کیف پول توسط یک گذر برداشت شد
3. A football passer should follow through after he throws the ball.
[ترجمه ترگمان]یک عابر فوتبال بعد از اینکه توپ را پرتاب می کند باید از آن عبور کند
[ترجمه گوگل]گذر فوتبال باید پس از آنکه گلوله توپ را پرتاب می کند، باید پیروی کند
4. A snow ball caught the passer - by on the shoulder.
[ترجمه ترگمان]گلوله برفی روی شانه راه گذر را گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک توپ برف عبور گذر را گرفت - توسط شانه
5. People always questioned how accurate a passer he was, and this year he proved he is.
[ترجمه ترگمان]مردم همیشه از او سوال می کردند که او چقدر دقیق است و این سال ثابت می کند که هست
[ترجمه گوگل]مردم همیشه سوال داشتند که دقیقا یک گذرگاه او چه بود و این سال او ثابت کرد که او است
6. Passer - by : You're right! Unless you are prettier than Rachel, and more gossipy than Wang Xiao Zi!
[ترجمه ترگمان]راست میگی مگه اینکه تو از \"ریچل\" خوشگل تر و more از \"وانگ xiao\" باشی
[ترجمه گوگل]گذر - توسط شما درست است! تا جایی که شما زیباتر از راشل هستید و بیشتر شگفت انگیز از وانگ Xiao Zi!
7. The most headless passer - by feels the depressing influences of a place.
[ترجمه ترگمان]The راه گذر، تاثیر نامطلوب یک مکان را احساس می کند
[ترجمه گوگل]بی نظیر گذرنده - احساس می کند تاثیر افسرده از یک محل
8. A snow ball caught the passer - by in the shoulder.
[ترجمه ترگمان]گلوله برفی روی شانه راه گذر را گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک توپ برف گذرگاه را گرفت - در شانه
9. The distribution and metabolism of 14C-aldrin in Passer montanus were studied.
[ترجمه ترگمان]توزیع و متابولیسم ۱۴ C - aldrin در passer montanus مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]توزیع و متابولیسم 14C-aldrin در Passer montanus مورد بررسی قرار گرفت
10. They knew only too well that any passer - by, any lounger, might be a spy.
[ترجمه ترگمان]آن ها بیش از حد به خوبی می دانستند که یک راه گذر، هر احمقی ممکن است جاسوس باشد
[ترجمه گوگل]آنها فقط به خوبی می دانستند که هر گذرنده ای - به هر لجن می تواند جاسوسی باشد
11. Ne pouvoir se passer de Paris, marque de b ê tise, ne plus l'aimer signe de d é cadence.
[ترجمه ترگمان]به بیت از راه گذر گفت: راه گذر پاریس را نشان نده
[ترجمه گوگل]نه پاریس در پاریس، مارک دبلیو تی تی، نه به معنای عاملی است
12. As shown by the dominance degree analysis, Passer montanus was dominant bird species on campus.
[ترجمه ترگمان]همانطور که در آنالیز درجه تسلط نشان داده شد، passer montanus گونه اصلی پرنده در محوطه دانشگاه بود
[ترجمه گوگل]همانطور که توسط تجزیه و تحلیل درجه سلطه نشان داده شده، مزارع پاسر مرجان پرنده در محوطه دانشگاه بود
13. The brat sicked his dog on the passer - by .
[ترجمه ترگمان]بچه در راه گذر، سگش را بیرون می کشد
[ترجمه گوگل]عروس سگ خود را بر روی گذرگاه نگران کرده است
14. With the help of a passer - by, I carried the injured person into a shop.
[ترجمه ترگمان]با کمک یک عابر پیاده، فرد زخمی را به یک مغازه بردم
[ترجمه گوگل]با کمک یک گذر - به وسیله من، فرد مجروح را به یک مغازه حمل کرد