کلمه جو
صفحه اصلی

nimbleness


معنی : سبکی
معانی دیگر : چابکى، زیرکى

انگلیسی به انگلیسی

• quickness; easiness of movement; cleverness

مترادف و متضاد

سبکی (اسم)
frivolity, legerity, levity, flippancy, lightness, portability, nimbleness

جملات نمونه

1. With light-fingered nimbleness he checked all the contents, drawers and secret hiding places in the dressing-case, finding everything intact.
[ترجمه ترگمان]با چالاکی و چالاکی تمام محتویات کشوها را بررسی کرد، کشوها و جاه ای مخفی را در اتاق تعویض لباس دید، همه چیز دست نخورده پیدا شد
[ترجمه گوگل]او با محکم انگشتی انگشتی، تمامی محتویات، کمربندها و مخفیگاه های مخفی را در پوشه مورد بررسی قرار داد، همه چیز را بدون دستکاری پیدا کرد

2. But the nimbleness of her line, the fluidity with which she shifts between the meditative, intellectual and rhapsodic remains.
[ترجمه ترگمان]اما توانسته ام چالاکی خط خود را، یعنی جریان شناوری را که در میان تفکر اندیشه و اندیشه و اندیشه و اندیشه به جا می گذارد، بکار بندد
[ترجمه گوگل]اما نادانی خط او، سیالیتی است که او بین بینایی های متفکرانه، فکری و روحانی حرکت می کند

3. Such corporate supertankers rarely possess the nimbleness said to be needed for the Internet age.
[ترجمه ترگمان]چنین supertankers های شرکتی به ندرت صاحب مهارتی هستند که برای عصر اینترنت مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]این شرکت های بزرگ به ندرت دارای ویژگی هایی هستند که برای سن اینترنت مورد نیاز است

4. A little wit, a little nimbleness, a little luck - time and opportunity - these sometimes availed.
[ترجمه ترگمان]کمی هوش و چالاکی و سرعت و موقعیت و موقعیت و موقعیت، گاه از فرصت استفاده می کردند
[ترجمه گوگل]کمی عجیب و غریب، کمی کمرنگ، کمی شانس - زمان و فرصت - این گاهی اوقات استفاده می شود

5. Will this nimbleness and enthusiasm suffice to wire up the roughly 3 m homes without fast broadband?
[ترجمه ترگمان]آیا این چالاکی و شور کافی برای وصل کردن حدود ۳ میلیون خانه بدون پهن باند سریع کافی است؟
[ترجمه گوگل]آیا این نجیب بودن و شور و شوق کافی برای سیماندن خانه های تقریبا 3 متر بدون پهنای باند سریع؟

6. Lightness, rapidity, nimbleness, grace and apparel all to theThe emeraldthethe topaz gleam upon its dress.
[ترجمه ترگمان]سرعت و سرعت و سرعت و سرعت به سرعت تمام به سرعت تمام به سرعت برق می زد
[ترجمه گوگل]Lightness، speediness، nimbleness، elegance و لباس همه به to topz smaraldthethe بر روی لباس خود

7. When deploy safety precaution, we still need the nimbleness of certain level, satisfying business end and requirement while, maintain the security of higher level.
[ترجمه ترگمان]در هنگام استقرار امنیت ایمنی، ما هنوز نیاز به nimbleness سطح خاص، برآورده کردن پایان کار و نیاز داریم در حالی که امنیت سطح بالاتری را حفظ می کنیم
[ترجمه گوگل]هنگام استفاده از احتیاط ایمنی، هنوز هم نیاز به کمال سطح خاصی داریم، رضایت بخش پایان کسب و کار، و در عین حال، حفظ امنیت سطح بالاتر

8. Suspensory gimmick can increase nimbleness, small-sized miniascape, delicate basin carries a plant to adorn meantime, will surely achieve more satisfactory adornment result.
[ترجمه ترگمان]این حیله می تواند در حال افزایش باشد، miniascape کوچک با اندازه کوچک، یک گیاه برای تزیین کردن در این بین، به طور حتم به نتیجه adornment بهتری دست خواهد یافت
[ترجمه گوگل]حباب تعطیلات می تواند کم اهمیت را افزایش دهد، مینی سایز کوچک کوچک، حوضه حساس گیاهی را به منظور تزئین می گذارد، مطمئنا نتیجه بیشتری را به دست خواهد آورد

9. Lightness, rapidity, nimbleness, grace and rich apparel all belong to this little favorite.
[ترجمه ترگمان]سرعت، سرعت، چالاکی، چالاکی و جامه های زیبا که همه به این مورد علاقه دارند
[ترجمه گوگل]سبک، سریع، پرشور، زیبایی و لباس های غنی همه متعلق به این مورد کمی هستند

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

11. Once that moment of power recedes, control has to be traded in for speed and nimbleness.
[ترجمه ترگمان]زمانی که این لحظه قدرت کاهش می یابد، کنترل باید به سرعت و سرعت عوض شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که لحظه ای از قدرت از دست می رود، کنترل باید به سرعت و فشرده معامله شود

12. In many ways they have talents and insight, with nimbleness the mind and the limbs.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از روش ها استعدادها و بصیرت دارند و ذهن و اندام ها را به کار می گیرند
[ترجمه گوگل]به طرق مختلف، آنها دارای استعداد و بینش هستند، با ذهنیت ذهن و اندام

13. He was unique in the sweep of his imagination, the nimbleness of his intellect.
[ترجمه ترگمان]تمام قوه تخیلش با سرعت و نیروی تخیل او منحصر به فرد بود
[ترجمه گوگل]او در جابه جایی تخیل خود، وفاداری از عقل او منحصر به فرد بود


کلمات دیگر: