کلمه جو
صفحه اصلی

occidental


معنی : مغربی
معانی دیگر : (شعر قدیم) باختری، غربی، (o بزرگ) وابسته به اروپا و امریکا و مردم و فرهنگ و امور آنها، باختر غربی

انگلیسی به فارسی

باختر غربی


حادثه ای، مغربی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: (often cap.) of or concerning the countries of Europe and the Western Hemisphere, their peoples, or their cultures; western.
اسم ( noun )
مشتقات: occidentally (adv.), occidentality (n.)
• : تعریف: (usu. cap.) a native or resident of Europe or the Western Hemisphere.

• native of the west
of the west, western
occidental means relating to the countries of europe and america; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] غربی، باختری (الف) یک سنگ جواهر بی کیفیت و نامرغوب؛ مانند عقیق نامرغوب (با ساختار ناقص و شفافیت اندک). (ب) مشابه بی کیفیت و نامرغوب یک جواهر مرغوب مانند فیروزه بدلی (اُدونتولیت) یا توپاز بدلی (سیترین). (ج) سنگ جواهری که در هر بخش از جهان، به غیر از شرق زمین، یافت می شود. مقایسه شود با: oriental.

مترادف و متضاد

مغربی (صفت)
western, occidental

جملات نمونه

1. Occidental has long been active in local and national politics.
[ترجمه ترگمان]این استان مدت ها است که در سیاست محلی و ملی فعال بوده است
[ترجمه گوگل]Occidental مدتهاست که در سیاست محلی و ملی فعال بوده است

2. The entire history on which our leading Occidental religions have been founded is an anthology of fictions.
[ترجمه ترگمان]کل تاریخ که ادیان اصلی غربی ما بنیان گذاشته، گلچین fictions از تخیل است
[ترجمه گوگل]تمام تاریخی که ادیان پیشرو غرب ما در آن تاسیس شده است، مجموعه ای از تخیل است

3. Originated from international occidental first - class science and technology.
[ترجمه ترگمان]Originated از علوم و فن آوری نسل اول بین المللی occidental
[ترجمه گوگل]از علم و تکنولوژی درجه اول به طور مداوم بین المللی به وجود آمد

4. Occidental don't often entertain guests; but Chinese often invite friend to dinner.
[ترجمه ترگمان]غربی اغلب مهمانان را سرگرم نمی کنند، اما اغلب چینی دوست را برای شام دعوت می کنند
[ترجمه گوگل]اکثریت اغلب مهمانان را سرگرم می کنند؛ اما اغلب چینی ها دوست شادمانی را دعوت می کنند

5. Occidental has offered Mr. Obama an honorary degree, says Mr. Veitch.
[ترجمه ترگمان]آقای Veitch می گوید که این دانشگاه درجه افتخاری به آقای اوباما داده است
[ترجمه گوگل]می گوید آقای Veitch می گوید، Occidental به آقای اوباما مدرک افتخاری ارائه کرده است

6. But the occidental advocate duality, in their opinion, ideal life and true life may be self-existent. This mode of life possess intensitying transcendental consciousness.
[ترجمه ترگمان]اما مدافع occidental، به عقیده آن ها، زندگی ایده آل و زندگی واقعی ممکن است موجود باشد این حالت زندگی دارای آگاهی متعالی است
[ترجمه گوگل]اما دوگانگی مدافع مدافع، به نظر آنها، زندگی ایده آل و زندگی واقعی ممکن است خود موجود باشد این حالت زندگی هوشیاری متعالی دارد

7. My dense Occidental mind did not immediately follow his meaning.
[ترجمه ترگمان]ذهن آشفته غربی من بلافاصله مفهوم او را دنبال نکرد
[ترجمه گوگل]ذهن شاگرد متراکم من بلافاصله معنی خود را دنبال نمی کند

8. Second, do not buy cheap perfumes in occidental places.
[ترجمه ترگمان]دوم، عطرهای مرغوب را در مناطق occidental نخرید
[ترجمه گوگل]دوم، عطر ارزان قیمت را در مکان های غواصی خریداری نکنید

9. In contrast, Ray R. Irani, CEO of Occidental Petroleum Corp.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، ری آر Irani مدیر عامل شرکت نفت غربی
[ترجمه گوگل]در مقابل، ری R Irani، مدیر عامل شرکت Occidental Petroleum Corp

10. The tradition of Orientalism of the occidental people cannot surpass the cultural rifts at all.
[ترجمه ترگمان]سنت شرق شناسی از مردم occidental نمی تواند از \"اختلافات فرهنگی\" فراتر رود
[ترجمه گوگل]سنت شرق شناسی مردم غربی نمی تواند از تقابل های فرهنگی دورتر برود

11. A sort of halo, an occidental glow, came over life then.
[ترجمه ترگمان]پس از آن هاله نورانی و هاله نورانی بر زندگی چیره شد
[ترجمه گوگل]پس از آن یک نوع هاله، یک تابش غلیظ

12. As one of the Occidental humanistic forms, science, is a branch of knowledge of freedom.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از اشکال انسانی غربی، علم، شاخه ای از دانش آزادی است
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی از اشکال انسانی غرب، علم، شاخه ای از دانش آزادی است

13. In some respects the African mind works rather differently from the occidental one.
[ترجمه ترگمان]در برخی جنبه ها، ذهن آفریقایی به گونه ای متفاوت از occidental عمل می کند
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد، ذهن آفریقایی به تنهایی از حادثه ای متفاوت عمل می کند

14. Church and lay workers are equipped to help communities throughout Negros Occidental to understand the economic and social reasons for their problems.
[ترجمه ترگمان]کلیسا و کارگران برای کمک به جوامع در سراسر Negros غربی برای درک دلایل اقتصادی و اجتماعی برای مشکلات خود تجهیز شده اند
[ترجمه گوگل]کارگران کلیسا و ناهار مجهز به کمک به جوامع سراسر Negros Occidental برای درک دلایل اقتصادی و اجتماعی مشکلاتشان هستند

15. Strong gains came from other oil producers too, including Texaco, Chevron and Occidental.
[ترجمه ترگمان]منافع قوی نیز از سایر تولیدکنندگان نفت مانند Texaco، چورون و Occidental گرفته شد
[ترجمه گوگل]سود از سوی دیگر تولید کنندگان نفت نیز از جمله Texaco، Chevron و Occidental به دست آمد


کلمات دیگر: