1. She was blinded by the lights from an oncoming vehicle.
[ترجمه ترگمان]او با چراغ های ماشینی که در حال حرکت بود، کور شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط چراغ از خودروی در حال عبور کور شد
2. I stood waiting for a gap in the oncoming traffic.
[ترجمه ترگمان]منتظر یک شکاف در ترافیک بود
[ترجمه گوگل]من منتظر یک شکاف در ترافیک در حال وقوع بودم
3. He strayed into the path of an oncoming car.
[ترجمه ترگمان]او در مسیر یک ماشین به راه افتاد
[ترجمه گوگل]او به مسیر یک ماشین در حال عبور به سمت ماشین حرکت کرد
4. He was dazzled by the lights of oncoming traffic.
[ترجمه ترگمان]از چراغ های خیابان به حیرت افتاده بود
[ترجمه گوگل]او توسط چراغ های ترافیک درخشان خیره شد
5. She stepped into the path of an oncoming lorry.
[ترجمه ترگمان]او قدم به مسیر یک کامیون در انتظار گذاشت
[ترجمه گوگل]او به مسیر یک کامیون می آید
6. You should watch the oncoming traffic when you are walking along a road.
[ترجمه ترگمان]وقتی در جاده حرکت می کنید باید به the که در حال راه رفتن است نگاه کنید
[ترجمه گوگل]وقتی در حال راه رفتن در جاده هستید، باید ترافیک در حال نزدیک شدن را تماشا کنید
7. He was pushed into the path of an oncoming train.
[ترجمه ترگمان]او به سمت یک قطار در حرکت در آمد
[ترجمه گوگل]او به مسیر یک قطار در حال عبور منتقل شد
8. You'll dazzle oncoming drivers if you don't dip your headlights.
[ترجمه ترگمان]اگر چراغ ها را خاموش نکنید، drivers را گیج می کنید
[ترجمه گوگل]اگر چراغ های خود را سقوط نکنید، راننده های در حال نزدیک شدن خیره می شوند
9. She walked into the path of an oncoming vehicle.
[ترجمه ترگمان]او به سمت یک ماشین که به راه افتاد قدم گذاشت
[ترجمه گوگل]او به راه یک وسیله نقلیه رو به جلو راه می رفت
10. He flashed his headlights at the oncoming car.
[ترجمه ترگمان]چراغ های جلوی اتومبیل را روشن کرد
[ترجمه گوگل]او چراغ های جلو خود را در ماشین برآمدگی فریاد زد
11. Gathering clouds announced the oncoming storm.
[ترجمه ترگمان]ابره ای اجتماع، طوفان را که در راه بود اعلام کردند
[ترجمه گوگل]جمع آوری ابرها طوفان های آینده را اعلام کرد
12. He dipped his headlights for the oncoming traffic.
[ترجمه ترگمان]چراغ های جلوی اتومبیل را روشن کرد
[ترجمه گوگل]او چراغ های جلو خود را برای ترافیک درهم آمیخته
13. He flashed his lights to warn the oncoming cars.
[ترجمه ترگمان]چراغ های خود را روشن کرد تا به اتومبیل های مسلح خبر بدهد
[ترجمه گوگل]او چراغ های خود را برای هشدار دادن به ماشین های در حال آمیزش زد
14. He crashed into an oncoming car.
[ترجمه ترگمان]با اتومبیل به اتومبیل برخورد کرد
[ترجمه گوگل]او به یک ماشین در حال برخورد سقوط کرد