کلمه جو
صفحه اصلی

patchy


معنی : جور بجور، تکه تکه، وصله وصله، وصله دار
معانی دیگر : وصله مانند، ناهمگون، منقطع، پرپرگاله، پرپهرو

انگلیسی به فارسی

لکه دار، تکه تکه، وصله وصله، جور بجور، وصله دار


تکه تکه، وصله وصله، جور بجور، وصله دار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: patchier, patchiest
مشتقات: patchily (adv.), patchiness (n.)
(1) تعریف: made up of, occurring in, or marked by patches.
مشابه: checkered, dappled, variegated

- patchy sunshine in a forest
[ترجمه ترگمان] patchy در جنگل
[ترجمه گوگل] تابش آفتاب در جنگل
- patchy trousers
[ترجمه ترگمان] شلوارش تکه تکه شده بود
[ترجمه گوگل] شلوار نازک

(2) تعریف: uneven or inconsistent in quality.
مترادف: spotty, uneven
متضاد: uniform
مشابه: checkered, choppy, erratic, fitful, inconsistent, intermittent, irregular, motley

- patchy writing
[ترجمه ترگمان] نوشتن تکه تکه
[ترجمه گوگل] تکه تکه نوشتن

• mended with patches, made from many small pieces of material; not uniform, not consistent
something that is patchy is not spread evenly, but exists in different quantities in different places.
if you describe information or knowledge as patchy, you mean that it is incomplete.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] نایکنواختی لایه تار عنکبوتی محصول کارد پشمی - نازک و ضخیم شدن تار عنکبوتی کارد پشم

مترادف و متضاد

جور بجور (صفت)
omnifarious, patchy

تکه تکه (صفت)
torn, scrappy, piecemeal, patchy, slatey, slaty

وصله وصله (صفت)
patchy

وصله دار (صفت)
patchy

spotty, not consistent


Synonyms: erratic, fitful, irregular, random, sketchy, uneven, variable, varying


Antonyms: consistent, continuous, regular, unspotted


جملات نمونه

patchy clouds

ابرهای منقطع


1. patchy clouds
ابرهای منقطع

2. The local provision of facilities is decidedly patchy.
[ترجمه ترگمان]تامین محلی امکانات، به طور قطع و تکه تکه (گسسته)است
[ترجمه گوگل]تسهیلات محلی تأسیسات، قطعا تکه تکه است

3. His knowledge of French remained pretty patchy.
[ترجمه ترگمان]دانش او از زبان فرانسه نسبتا تکه تکه بود
[ترجمه گوگل]دانش او از فرانسه بسیار پراکنده بود

4. Thick patchy fog and irresponsible driving were to blame.
[ترجمه ترگمان]کلی مه غلیظ و غیر مسئول رانندگی مقصر بود
[ترجمه گوگل]مه دچار ضعف و رانندگی غیر مسئولانه سرزنش شد

5. The grass was dry and patchy.
[ترجمه ترگمان]علف ها خشک و تکه تکه بود
[ترجمه گوگل]چمن خشک و غلیظ بود

6. Southeast England will start with some patchy rain/patchy cloud at first.
[ترجمه ترگمان]جنوب شرقی انگلستان با کمی باران تکه تکه و تکه تکه (تکه تکه شده)آغاز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در جنوب شرقی انگلستان در ابتدا با برخی از بارانهای بارانی / لکه های خفیف آغاز خواهد شد

7. There is only patchy evidence of the animal's existence.
[ترجمه ترگمان]تنها شواهدی از وجود حیوان وجود دارد
[ترجمه گوگل]تنها شواهد پراکنده وجود حیوان وجود دارد

8. The varnish is a bit patchy on this table.
[ترجمه ترگمان]رنگ روغن یک تکه چوب روی این میز است
[ترجمه گوگل]لاک در این میز کمی پراکنده است

9. My knowledge of science is patchy.
[ترجمه ترگمان]دانش من از علم تکه تکه است
[ترجمه گوگل]دانش من در مورد علم پراکنده است

10. I thought the performance was patchy.
[ترجمه ترگمان] فکر می کردم اون نمایش، تیکه تیکه ای بود
[ترجمه گوگل]من فکر کردم که عملکرد ضعیف بود

11. Attendance at these matches has been rather patchy recently.
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان در این مسابقات به تازگی تکه تکه شده اند
[ترجمه گوگل]حضور در این مسابقات به تازگی ناپایدار بوده است

12. Your work is always patchy.
[ترجمه ترگمان] کار تو همیشه وصله پینه کردنه
[ترجمه گوگل]کار شما همیشه لکه دار است

13. The forecast is for wind and patchy rain.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی برای باد و باران تکه تکه است
[ترجمه گوگل]پیش بینی برای باران باد و لکه دار است

14. A chest radiograph revealed a patchy infiltrate in the left lower lobe.
[ترجمه ترگمان]A سینه نشان دهنده نفوذ تکه تکه شده در بخش پایین سمت چپ است
[ترجمه گوگل]یک رادیوگرافی قفسه سینه نشان داد که نفوذ پلاستیکی در لوب پایین چپ

پیشنهاد کاربران

پراکنده

ناهمگون

تکه تکه، در هم و برهم


کلمات دیگر: