1. good omen
شگون خوب،مروا
2. ill omen
شگون بد
3. the omen of victory
نشانه ی پیروزی
4. a bad omen
شگون بد،مرغوا
5. an evil omen
شگون بد
6. England's victory over France is a good omen for next week's match against Germany.
[ترجمه ترگمان]پیروزی انگلستان بر فرانسه نشانه خوبی برای مسابقه هفته آینده در برابر آلمان است
[ترجمه گوگل]پیروزی انگلیس نسبت به فرانسه، نشانه خوبی برای دیدار هفته آینده مقابل آلمان است
7. They took the storm as a bad omen.
[ترجمه ترگمان]آن ها طوفان را به فال بد گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها طوفان را به عنوان عاملی بد بدست آوردند
8. Could this at last be a good omen for peace?
[ترجمه ترگمان]آیا این آخرین نشانه صلح است؟
[ترجمه گوگل]آیا این می تواند در آخرین نشانه خوبی برای صلح باشد؟
9. He was netted by an ill omen.
[ترجمه Sari] او این بیماری را به فال نیک گرفت
[ترجمه ترگمان]فال نیک به فال نیک گرفته شد
[ترجمه گوگل]او توسط یک علامت بیمار خالص شده بود
10. He will regard your presence as an omen of good fortune.
[ترجمه محمدرضا شریفی] او حضور شما را به نشانه ای از اقبال نیک خواهد گرفت.
[ترجمه ترگمان]حضور شما را به فال نیک خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]او حضور شما را به عنوان یک علامت خوشبختی در نظر می گیرد
11. The mist seemed like a bad omen and Sara's heart sank a little.
[ترجمه ترگمان]مه مانند یک نشانه بد به نظر می رسید و قلب سارا اندکی فرو ریخت
[ترجمه گوگل]غبار به نظر می رسید، یک علامت بد و قلب سارا کمی قدم زد
12. It was an omen, but Margo and Duke plunged in.
[ترجمه ترگمان]این یک نشانه خوش یمن بود، اما مار گر و دوک وارد شدند
[ترجمه گوگل]این یک علامت بود، اما مارگو و دوک فرو ریخت
13. Perhaps an omen of things to come.
[ترجمه ترگمان]شاید یک نشانه خوش یمن باشد
[ترجمه گوگل]شاید یکی از چیزهایی باشد که باید بیافتد
14. "Maybe this is a good omen," said Jill, seeing a blue sky for the first time in weeks.
[ترجمه ترگمان]جیل در حالی که آسمان آبی را برای اولین بار در هفته می دید گفت: \" شاید این نشانه خوبی باشد \"
[ترجمه گوگل]جیل گفت: 'شاید این یک علامت خوب باشد، برای اولین بار در هفته ها یک آسمان آبی را دیدم
15. This was widely thought to be a good omen.
[ترجمه ترگمان]این یک نشانه خوش یمن بود
[ترجمه گوگل]این به طور گسترده ای تصور می شود علامت خوبی است
16. Eventually a superstitious caretaker took fright at this omen and killed the bird.
[ترجمه ترگمان]بالاخره یک سرایدار خرافاتی آن را به فال نیک گرفت و پرنده را کشت
[ترجمه گوگل]در نهایت یک نگهبان خدایی در این عصبانیت وحشت زده و پرنده را کشت