کلمه جو
صفحه اصلی

pantaloon


معنی : شلوار
معانی دیگر : (تئاتر ایتالیا - سابقا) پیرمرد لاغرو و احمق، (در نمایش ها و تقلید بازی ها) پیرمرد لاغرو و احمق (و معمولا عینکی)، (جمع - با p کوچک) شلوار تنگ، شلوار گلف، پیر مرد عینکی شلوار اویخته، دلقک، نوعی شلوار وجوراب سر هم و چسبان

انگلیسی به فارسی

پانتالون، دلقک


پیر مرد عینکی شلوار اویخته، دلقک، شلوار، نوعی شلوار وجوراب سر هم و چسبان


انگلیسی به انگلیسی

• clown, buffoon

مترادف و متضاد

شلوار (اسم)
breeches, pants, trousers, britches, pantaloon, gaskin

جملات نمونه

1. Some still wore knee breeches, but tightly-fitting pantaloons buttoned round the ankle over the white silk socks were permitted.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها هنوز شلوار پا به پا داشتند، اما شلوار تنگ و چسبان که تا قوزک پا تا قوزک پا بسته شده بود اجازه داده شد
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها هنوز هم شلوارهای زانو داشتند، اما پنتولونهای محکم که روی مچ پا پیچیده بودند، بیش از جورابهای ابریشم سفید مجاز بودند

2. Old amahs in black pantaloons lit joss sticks in wayside temples, and prayed for prosperity.
[ترجمه ترگمان]amahs پیر در شلوار بلند سیاه joss را روشن می ساخت و برای ترقی دعا می کرد
[ترجمه گوگل]Amahs های قدیمی در pantaloons سیاه و سفید روشن joss در معابد گام بر می دارد و برای رفاه دعا می کند

3. Pantaloon Rather like a Jackanapes, but with the colour in the calyx running around the edge like a frill.
[ترجمه ترگمان]مانند یک jackanapes، اما با رنگی که در the مثل یک گیاه در حال دویدن روی لبه آن است
[ترجمه گوگل]Pantaloon به جای یک Jackanapes، اما با رنگ در کاسه ای در حال اجرا در اطراف لبه مانند یک فرفری

4. But his pantaloons and enormous royal feet have survived, improbably, down the centuries.
[ترجمه ترگمان]اما شلوارش و پاهای بزرگ و royal از قرن ها پیش جون سالم به در برده اند
[ترجمه گوگل]اما صومعه های او و پاهای سلطنتی عظیم، به طور غیرممکن، قرن ها ناپدید شده اند

5. "The Pantaloon in Black, " in which a big negro named Rider struggles with grief over his wife Mannie's early death and ends up killing a white man and getting lynched in retribution.
[ترجمه ترگمان]\"The در بلک\"، که در آن یک سیاه بزرگ به نام سوار با اندوه بر سر مرگ همسر خود درگیر می شود و به کشتن یک مرد سفید ختم می شود و در مجازات کشته می شود
[ترجمه گوگل]'Pantaloon در سیاه'، که در آن یک نرگس بزرگ به نام رایدر مبارزه با غم و اندوه بر مرگ همسرش منی و به پایان می رسد کشتن یک مرد سفید و به قتل رسیده است

6. Wearing a white dhoti, or wrapped pantaloon, and a faded striped shirt, the 90-year-old king looked less like the man sitting on a $22 billion windfall and more like a retired scholar.
[ترجمه ترگمان]این پادشاه ۹۰ ساله که پیراهنی سفید پوشیده بود و پیراهن راه راه faded پوشیده بود، شبیه به مردی که روی یک ثروت بادآورده ۲۲ میلیارد دلاری نشسته بود و بیشتر شبیه یک محقق بازنشسته بود، نگاه کرد
[ترجمه گوگل]پادشاه 90 ساله با پوشیدن یک لباس سفید یا پاتالون پیچیده شده و یک پیراهن راه راه جوشان محو شدنی کمتر از مردی که در 22 بیلیون دلار درآمد داشته است بیشتر شبیه یک دانشمند بازنشسته است

7. Pantaloon first appeared as an English word in the 1600's and from the Italian comedy character Pantaleone who wore the first loose "clowns pants".
[ترجمه ترگمان]Pantaloon اولین بار به عنوان یک واژه انگلیسی در دهه ۱۶۰۰ و از شخصیت کمدی ایتالیایی Pantaleone ظاهر شد که اولین \"شلوار دلقک ها\" را پوشید
[ترجمه گوگل]Pantaloon برای اولین بار به عنوان یک کلمه انگلیسی در 1600 و از شخصیت کمدی ایتالیایی Pantaleone که اولین شلوار دلقک شلوار بود، ظاهر شد

8. He acted as a pantaloon in the play.
[ترجمه ترگمان]او در بازی نقش بازی می کرد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک بازیگر در نقش بازی کرد

9. They were looser than the tight pantaloon were favored for daytime wear while pantaloons were more evening attire.
[ترجمه ترگمان]آن ها از لباس های تنگ و چسبان که برای پوشیدن هنگام روز محبوب بودند و شلوار و شلوار شب به تن داشتند looser بود
[ترجمه گوگل]آنها شلوغ تر از پنتولون تنگ بودند برای لباس روزانه مورد علاقه بودند در حالی که pantaloons لباس بیشتر لباس شب بود

10. Pantaloon, a huge Indian retailer that is opening new shops at the rate of one a week, invests in local business schools.
[ترجمه ترگمان]Pantaloon، یک خرده فروش بزرگ هندی که فروشگاه های جدید را با نرخ یک هفته افتتاح می کند، در مدارس کسب وکار محلی سرمایه گذاری می کند
[ترجمه گوگل]Pantaloon، یک خرده فروش بزرگ هند که فروشگاه های جدید را با نرخ یک هفته باز می کند، در مدارس محلی کسب و کار سرمایه گذاری می کند

11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

12. Albert was drawing on the satin pantaloon over his black trousers and varnished boots.
[ترجمه ترگمان]آلبر لباس ابریشمی خود را روی شلوار سیاهش کشیده و چکمه های برقی زده بود
[ترجمه گوگل]آلبرت بر پالتون ساتن بر روی شلوار سیاه و سفید و چکمه های لاکی پوشانده بود

13. Into the lean and slipper'd pantaloon!
[ترجمه ترگمان]به پای lean و کفش pantaloon!
[ترجمه گوگل]به لاغر لاغر و لاغر!

14. He was wearing old plaid trousers, over-large and loose as pantaloons, and tied at the ankles with string.
[ترجمه ترگمان]شلوار شطرنجی کهنه پوشیده بود که شلوار گشاد و گشاد و شلوارش را با نخ بسته بود
[ترجمه گوگل]او پیراهن های قدیمی را پوشید، بیش از حد بزرگ و شلوار به عنوان pantaluons، و در مچ پا با رشته گره خورده است

15. She gingerly lifted her skirt to reveal perhaps twelve inches of heavily embroidered, ankle-tight white pantaloons.
[ترجمه ترگمان]او با احتیاط دامنش را بالا برد تا شاید دوازده اینچ گلدوزی شده و شلوار چسبان و شلوار چسبان به پا داشت
[ترجمه گوگل]او به طرز شگفت انگیزی دامن خود را بلند کرد تا شاید دوازده اینچ تنگستن سفید را به طور گسترده ای خیاطی بپوشاند


کلمات دیگر: