1. his nondescript clothes and battered hat
لباس های بنجل و کلاه قراضه ی او
2. a row of nondescript houses
یک ردیف خانه ی عاری از ویژگی
3. The meteorological bureau is in a nondescript building on the outskirts of town.
[ترجمه ترگمان]اداره هواشناسی در یک ساختمان ویلایی در حومه شهر واقع شده است
[ترجمه گوگل]دفتر هواشناسی در حومه شهر یک ساختمان غیرمسوول است
4. He's such a nondescript you'd never notice him in a crowd.
[ترجمه ترگمان]مثل اینکه تو هیچ وقت تو شلوغی بهش توجه نکرده بودی
[ترجمه گوگل]او چنین بی ادبی است که شما هرگز او را در یک جمعیت نمی بینید
5. Europa House is one of those hundreds of nondescript buildings along the Bath Road.
[ترجمه ترگمان]خانه Europa یکی از آن صدها ساختمان nondescript در امتداد جاده بث است
[ترجمه گوگل]خانه اروپا یکی از آن صدها ساختمان غیرمسلح در کنار جاده حمام است
6. In its least specific form there is a nondescript clumsiness of gait.
[ترجمه ترگمان]در یک شکل خاص، یک دست زمخت از راه رفتن وجود دارد
[ترجمه گوگل]در فرم خاصی که در آن مشخص است، یک غم و اندوه غریبی از راه رفتن وجود دارد
7. Diana cut a nondescript figure in her checked shirt, her sister's anorak, cords and wellington boots.
[ترجمه ترگمان]دیانا اندام معمولی خود را در پیراهن checked، anorak، cords و چکمه های براقش را کوتاه می کرد
[ترجمه گوگل]دیانا در یک پیراهن چکش شده، آنوراک خواهر، طناب و چکمه های Wellington، یک تصویر بی نظیر برش داده است
8. He spent a few minutes making polite, nondescript conversation, then he proceeded to devote the remainder of the meal to Alyssia.
[ترجمه ترگمان]او چند دقیقه را صرف ساختن صحبت مودبانه و nondescript کرد، سپس بقیه غذا را به سمت (آلیسیا)معطوف کرد
[ترجمه گوگل]او چند دقیقه مکالمه ناطق ناپذیری را سپری کرد و سپس باقی مانده غذا را به آللیسیا اختصاص داد
9. He would show the secret symmetries in a nondescript life.
[ترجمه ترگمان]او راز secret را در زندگی معمولی خود نشان می داد
[ترجمه گوگل]او تقارن مخفی را در یک زندگی غیررسمی نشان می دهد
10. Yet this nondescript clay pot endures. Leave it to Bonnie.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این ظرف آشغال معمولی پایداری می کند بذارش به پیش بانی
[ترجمه گوگل]با این حال این گلدان غیر رسمی گلدان باقی می ماند بانی را ترک کن
11. The detective drives a nondescript blue Ford, perfect for observing people unnoticed.
[ترجمه ترگمان]کارآگاه یک فورد آبی معمولی را می راند، بی آن که کسی متوجه نشود
[ترجمه گوگل]کارآگاه یک آینه فورد بی نظیر را هدایت می کند، مناسب برای مشاهده افراد بدون توجه
12. Yet this nondescript clay pot endures.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این ظرف آشغال معمولی پایداری می کند
[ترجمه گوگل]با این حال این گلدان غیر رسمی گلدان باقی می ماند
13. This nondescript little gem across from Arizona Stadium has been languishing in relative obscurity for the last two years.
[ترجمه ترگمان]این جواهر فروشی کوچک که در سرتاسر استادیوم آریزونا به چشم می خورد، در دو سال گذشته در ابهام نسبی به سر می برد
[ترجمه گوگل]این دوچرخه غیر رسمی که از ورزشگاه آریزونا در طی دو سال گذشته در تاریکی نسبی خسته شده است
14. The group meets in a typically nondescript office complex full of small hi - tech start - up companies.
[ترجمه ترگمان]این گروه در یک مجتمع اداری معمولی پر از شرکت های تازه تاسیس با تکنولوژی بالا تشکیل جلسه می دهد
[ترجمه گوگل]این گروه در یک مجتمع اداری غیر معمولی پر از کمپانی های کمپانی کوچک با تکنولوژی بالا شرکت می کند
15. It rose from a single outlet in a nondescript Chicago suburb to become an American icon.
[ترجمه ترگمان]این شهر از یک خروجی واحد در حومه nondescript شیکاگو برای تبدیل شدن به یک نماد آمریکایی افزایش یافت
[ترجمه گوگل]آن را از یک خروجی در یک حوضه شیکاگو غرق شد تا تبدیل به یک نماد آمریکایی شود