کلمه جو
صفحه اصلی

partizan


معنی : حامی، پیرو متعصب، شمشیر پهن و دسته بلند
معانی دیگر : رجوع شود به: partisan2، partisan شمشیر پهن ودسته بلند، طرفدار، پارتیزان

انگلیسی به فارسی

( partisan ) شمشیر پهن ودسته بلند، طرفدار، حامی،پیرو متعصب، پارتیزان


انگلیسی به انگلیسی

• person who supports a specific party; guerrilla fighter

مترادف و متضاد

حامی (اسم)
supporter, protector, patron, sponsor, actor, advocate, partisan, backer, shield, booster, bulwark, vindicator, partizan

پیرو متعصب (اسم)
partisan, partizan

شمشیر پهن و دسته بلند (اسم)
partisan, partizan


کلمات دیگر: