کلمه جو
صفحه اصلی

pastern


معنی : بخولق، قسمت سفلای پای اسب، بخولق چهارپایان
معانی دیگر : (پای اسب و سگ و خر و غیره) بخولق

انگلیسی به فارسی

(جانورشناسی) بخولق، بخولق چهارپایان، قسمت سفلای پای اسب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the part of an equine animal's foot that lies between the fetlock and hoof.

• part of a horse's foot between the fetlock and hoof

مترادف و متضاد

بخولق (اسم)
pastern

قسمت سفلای پای اسب (اسم)
pastern

بخولق چهارپایان (اسم)
pastern

جملات نمونه

1. Garah, who split a pastern last year, overcame a slow start to win the Stetchworth Maiden Stakes.
[ترجمه ترگمان]Garah که سال گذشته a pastern را از هم جدا کرد توانست بر یک شروع کند برای برنده شدن در the مامان چیره شود
[ترجمه گوگل]گارا که یک سالن را در سال گذشته تقسیم کرد، شروع به تدابیر شدید برای کسب سود سهام Stetchworth Maiden کرد

2. The Houyhnhnms use the hollow part, between the pastern and the hoof of their fore-foot, as we do our hands, and this with greater dexterity than I could at first imagine.
[ترجمه ترگمان]هویهنم ها از قسمت میان تهی میان بخولق و سمش همان طور که ما دست خود را انجام می دهیم با مهارت بیشتری از آن استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]Houyhnhnms استفاده از بخش توخالی، بین پاره پاره و کت و شلوار پیشانی آنها، همانطور که ما دستان خود را انجام می دهیم، و این با مهارت بیشتری از آنچه که من در ابتدا می توانم تصور کنم

3. There should be very little bend of pastern.
[ترجمه ترگمان]باید بر حسب اتفاق آرا کوچکی وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]باید کمی خمیدگی پشتی داشته باشد

4. A small dainty foot one down at the pastern are not functional.
[ترجمه ترگمان]یک پای ظریف ظریف پایین در the کار نمی کند
[ترجمه گوگل]یک پا کوچک پریده به پایین در ستون فقرات کارکردی نیست

5. Scabby lesions on pastern, teats, vulva and scrotum.
[ترجمه ترگمان]جراحت های ناشی از آسیب مربوط به بخولق، مهبل و بیضه
[ترجمه گوگل]ضایعات ناشی از چروک بر روی پاستور، نارنج، ولو و اسکروتوم

6. Viewed from the side, pasterns are slightly slanted, with the pastern joint strong, but flexible.
[ترجمه ترگمان]با نگاه از طرف، pasterns به صورت اریب و با the joint، اما انعطاف پذیر هستند
[ترجمه گوگل]در سمت چپ دیده می شود، پاره های کمی اندک هستند، با پاره بند قوی، اما انعطاف پذیر است

7. Non - woven fabrics are made of cellulose pastern of plastic pressure, the rupture of much of gauze.
[ترجمه ترگمان]پارچه های Non از pastern cellulose از فشار پلاستیک و پارگی زیاد گاز پانسمان شده است
[ترجمه گوگل]پارچه های غیر بافته شده از پلاستیک سلولز فشار پلاستیک ساخته شده است، پارگی بسیاری از گاز پانسمان

8. The rear pastern ( metatarsus ) is of medium length and perpendicular to the ground as the dog stands naturally.
[ترجمه ترگمان]The پشت (metatarsus)میانی میانی و عمود بر زمین است چون سگ به طور طبیعی می ایستد
[ترجمه گوگل]پهلوان عقب (metatarsus) طول متوسط ​​و عمود بر زمین است به عنوان سگ طبیعی به نظر می رسد

9. A small dainty foot or one down at the pastern are not functional.
[ترجمه ترگمان]یک پای ظریف ظریف یا یک پا پایین در the عملی نیست
[ترجمه گوگل]یک پا کوچک تند و یا پایین در ستون فقرات کارکردی نیست


کلمات دیگر: