1. a parchment with nader shah's seal
پوست نگاشتی با مهر نادرشاه
2. ancient iranians wrote on parchment instead of papyrus
ایرانیان باستان به جای پاپیروس روی پوست چیز می نوشتند.
3. The parchment came to bits in my hands.
[ترجمه ترگمان]کاغذ پوستی به دستم خورد
[ترجمه گوگل]پرمنگنم در دست من بود
4. A framed parchment hung on the wall.
[ترجمه ترگمان]یک کاغذ پوستی به دیوار آویخته بود
[ترجمه گوگل]پوست پرچم روی دیوار آویزان شده بود
5. Cover with a sheet of non-stick baking parchment.
[ترجمه ترگمان]روی یک ورق کاغذ پوستی non بپوشانید
[ترجمه گوگل]پوشش با یک ورق نگینی پخت نچسب
6. Where can I get parchment paper?
[ترجمه ترگمان]کاغذ پوستی را از کجا بیاورم؟
[ترجمه گوگل]کجا می توانم کاغذ پرچم بگیرم؟
7. Where possible he would seize scraps of parchment and draw lines, muttering to himself and scratching his head.
[ترجمه ترگمان]جایی که امکان داشت تکه های کاغذ پوستی را به دست می گرفت و به خود می پیچید و زیر لب چیزی زمزمه می کرد و سرش را می خاراند
[ترجمه گوگل]از کجا ممکن است او ضایعات کاغذی را بکشاند و خطوط را بکشاند، به خودم زد و سرش را خراشیده کرد
8. Some were open to reveal rolls of parchment spilling out on to the floor.
[ترجمه ترگمان]بعضی از آن ها روی زمین افتاده بودند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها باز بود تا رولهای کاغذی را که روی زمین گذاشته بودند باز کنند
9. Gorphal picked up the parchment and raised one eyebrow slightly when he saw the familiar ideograms of the Golden Empire.
[ترجمه ترگمان]Gorphal کاغذ پوستی را برداشت و یک ابرویش را کمی بالا برد
[ترجمه گوگل]گورفال، پوستر را برداشت و کمی آبی را برداشت، زمانی که ایدئولوگ های آشنا امپراتوری طلایی را دید
10. The yellowed parchment becomes a light-filled emptiness.
[ترجمه ترگمان]کاغذ پوستی که زرد شده بود، فضای خالی را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]پرچم زرد شده به یک ناپاک پر از نور می شود
11. The clerks studied the parchment curiously.
[ترجمه ترگمان]فروشنده با کنجکاوی کاغذ پوستی را برانداز کرد
[ترجمه گوگل]کارکنان پوست پرچم را کنجکاوانه بررسی کردند
12. Corbett crumpled the parchment into a ball and threw it angrily at the wall.
[ترجمه ترگمان]))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
[ترجمه گوگل]کوربت پانچ را به یک توپ فرو ریخت و آن را به دیوار خشمگین کرد
13. Place on a tray lined with nonstick baking parchment and leave to harden in the fridge.
[ترجمه ترگمان]روی یک سینی پر از کاغذ پوستی nonstick لم داده بودند و در یخچال جا به جا می شدند
[ترجمه گوگل]محل را روی یک سینی گذاشته و آن را با نان پیتزا بریزید و در یخچال قرار دهید
14. We bought cartloads of parchment from Charterhouse, Oxford and even sent orders to places as far north as Norwich and Cambridge.
[ترجمه ترگمان]ما cartloads از parchment را از Charterhouse، آکسفورد خریدیم و حتی دستور داد تا به محل هایی مثل ناریچ و کیمبریج بروند
[ترجمه گوگل]ما سبد خرید پرچم ها را از Charterhouse، Oxford خریدیم و حتی سفارشات را به مکان هایی که تا شمال نیویورک و کمبریج فرستاده می شود فرستاده ایم
15. He'd been ill for a long time, and his skin was like parchment.
[ترجمه ترگمان]مدت زیادی بیمار بود و پوستش مثل کاغذ پوستی بود
[ترجمه گوگل]او برای مدت طولانی بیمار شده بود، و پوست او مانند پرمنگن بود