کلمه جو
صفحه اصلی

nihilism


معنی : پوچ گرایی، انکار همه چیز، عقاید نهیلیستی
معانی دیگر : (فلسفه - سیاست) هیچ گرایی، لاگرایی، نیست گرایی، آیین نفی مطلق، اعتقاد به تباهی و فساد دستگاههای اداری و لزوم از بین رفتن انها

انگلیسی به فارسی

پوچ گرایی، اعتقاد به تباهی و فساد دستگاه های اداری و لزوم از بین رفتن انها، انکار همه چیز، عقایدنهیلیستی


نیهیلیسم، پوچ گرایی، انکار همه چیز، عقاید نهیلیستی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: nihilist (adj.), nihilistic (adj.), nihilist (n.)
(1) تعریف: a philosophy that holds that there is no objective basis for moral truths and therefore traditional values are meaningless.

(2) تعریف: the belief that existence has no meaning or purpose.

- Whereas earlier rock musicians had proclaimed that love could make the world a better place, punk rockers embraced nihilism and voiced an extreme cynicism.
[ترجمه ترگمان] در حالی که نوازندگان راک زودتر اعلام کرده بودند که عشق می تواند دنیا را به مکان بهتری تبدیل کند، راک نوازان punk nihilism را در آغوش کشیدند و یک بدبینی شدید را ابراز کردند
[ترجمه گوگل] در حالیکه نوازندگان موسیقی راک پیش از آن اعلام کرده بودند که عشق می تواند جهان را به جای بهتر تبدیل کند، راک پانک ها نیهیلیسم را پذیرفتند و بدبینی عمیق را ابراز کردند

(3) تعریف: the doctrine that all present governments and institutions are useless and should be dismantled.

• general rejection of customary beliefs (in religion, morality, etc.); skepticism; nothingness
nihilism is a belief which rejects all political and religious authorities or institutions.

مترادف و متضاد

پوچ گرایی (اسم)
nihilism

انکار همه چیز (اسم)
nihilism

عقاید نهیلیستی (اسم)
nihilism

refusal to believe


Synonyms: abnegation, agnosticism, anarchy, atheism, denial, disbelief, disorder, lawlessness, mob rule, nonbelief, rejection, renunciation, repudiation, skepticism, terrorism


Antonyms: belief, faith, obedience, optimism


جملات نمونه

1. If we are to go beyond nihilism we shall have to devise a strategy to examine this.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار باشد از چیزی فراتر برویم، باید یک استراتژی برای بررسی این مساله تدوین کنیم
[ترجمه گوگل]اگر ما از نیهیلیسم فراتر برویم، باید یک استراتژی را برای بررسی این موضوع آماده کنیم

2. The implicit nihilism and aggression are global.
[ترجمه ترگمان]نیهیلیسم و پرخاشگری ضمنی جهانی هستند
[ترجمه گوگل]نیهیلیسم و ​​تجاوز به طور ضمنی جهانی هستند

3. Fitzgerald understood Khayyam's nihilism and his rage.
[ترجمه ترگمان]فیتزجرالد \"چیزی رو که بهش گفته بود درک می کرد و خشمش رو کنترل می کرد\"
[ترجمه گوگل]فیتزجرالد نیهیلیسم خیمه و خشم او را درک کرد

4. Nihilism rejects any objective basis for society and its morality.
[ترجمه ترگمان]Nihilism هرگونه اساس عینی برای جامعه و اخلاق آن را رد می کند
[ترجمه گوگل]نیهیلیسم هر مبنای عینی برای جامعه و اخلاق آن را رد می کند

5. There is at quiet living artist at nihilism of in the desert, because it pretty much fits together with his art thought.
[ترجمه ترگمان]یک هنرمند آرام و آرام در گوشه ای از صحرا وجود دارد، زیرا با این اندیشه هنر به اندازه کافی با هم جور در می آید
[ترجمه گوگل]در هنرمند آرام زندگی در نیهیلیسم در بیابان وجود دارد، زیرا آن را با تفکر هنری خود منطبق می کند

6. With nihilism, no discussion is possible; for the nihilist logic doubts the existence of its interlocutor, and is not quite sure that it exists itself.
[ترجمه ترگمان]با نیهیلیسم جر و بحث امکان پذیر نیست؛ زیرا منطق nihilist وجود interlocutor آن را تردید دارد و کاملا مطمئن نیست که خودش وجود دارد
[ترجمه گوگل]با نیهیلیسم، هیچ بحثی امکان پذیر نیست برای منطق نیهیلیت، وجود مخاطب آن را تضاد می کند، و کاملا مطمئن نیست که خودش وجود دارد

7. It is neither absolutism nor mysticism, nor nihilism, but full of logics and dialectics.
[ترجمه ترگمان]این نه استبداد است، نه عرفان، و نه nihilism، بلکه پر از منطق های و دیالکتیک
[ترجمه گوگل]این نه مطلقیت، نه عرفان، نه نیهیلیسم، بلکه پر از منطق و دیالکتیک است

8. Meshing the angry nihilism of punk and heavy metal with the synthetic sheen of techno.
[ترجمه ترگمان]meshing the خشمگین پانک و فلز سنگین با درخشش ترکیبی از تکنو
[ترجمه گوگل]مشغول نجیلیسم عصبانی پانک و فلز سنگین با شفافیت مصنوعی تکنو است

9. By contrast, the chilly Californian nihilism of Robinson Jeffers was a refreshing tonic.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، چیزی که به این کالیفرنیایی آرام نشان داده بود، یک داروی نیروبخش نیروبخش بود
[ترجمه گوگل]در مقابل، نیهلیسم کالیفرنیای شیک Robinson Jeffers یک تونیک طراوت بود

10. You think his nihilism Got the best of him? He tried to kill himself?
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی مستی اون بهترین دوستش رو داشت؟ اون سعی کرد خودش رو بکشه؟
[ترجمه گوگل]شما فکر می کنید نیشیلیسم او بهترین است؟ او سعی کرد خودش را بکشد؟

11. Master of Shuwa: That is nihilism ! Nothingness!
[ترجمه ترگمان]این پوچی است! نیستی!
[ترجمه گوگل]استاد شوهوا: این نیهیلیسم است! هیچ چیز!

12. Prophetically, he predicted that if European nihilism were to run unchecked, the following century would see wars of a kind this earth had never before experienced.
[ترجمه ترگمان]او پیش بینی کرد که اگر پوچی اروپا بدون کنترل ادامه یابد، قرن بعدی شاهد جنگ های نوعی بود که این زمین قبلا هرگز تجربه نکرده بود
[ترجمه گوگل]پیشبینی کرد، پیشبینی کرد که اگر نیهیلیسم اروپایی بدون کنترل باشد، قرن بعدی شاهد جنگهایی است که این زمین قبل از آن تجربه کرده است

13. This finale is correlative with his viewpoint of nihilism an d humanitarianism.
[ترجمه ترگمان]این قسمت پایانی با دیدگاه او از نیهیلیسم همبستگی دارد
[ترجمه گوگل]این فینال با دیدگاه وی از نیهیلیسم و ​​انسانی سازگار است

14. The philosophy of those long - hairs leans towards nihilism.
[ترجمه ترگمان]فلسفه آن موهای بلند به سوی نیهیلیسم خم می شود
[ترجمه گوگل]فلسفه آن موهای بلند به سمت نیهیلیسم تکیه می کند

15. Unfortunately this diagnosis is often used non-specifically; it also tends to promote a sense of therapeutic nihilism.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه این تشخیص اغلب به طور خاص مورد استفاده قرار می گیرد؛ همچنین تمایل به ترویج یک حس of درمانی دارد
[ترجمه گوگل]متاسفانه این تشخیص اغلب به طور غیر اختصاصی مورد استفاده قرار می گیرد همچنین تمایل به ترویج حس نیهلیسم درمانی دارد

پیشنهاد کاربران

نیست گرایی


کلمات دیگر: