کلمه جو
صفحه اصلی

north star


معنی : ستاره قطبی
معانی دیگر : رجوع شود به: polaris

انگلیسی به فارسی

ستاره شمالی، ستاره قطبی


(نجوم) ستاره قطبی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: Polaris.

• polaris, polar star, polestar, star toward which the northern end of the earth's axis points, star used for navigation

مترادف و متضاد

ستاره قطبی (اسم)
loadstar, polaris, north star, pole star, lodestar

Polaris


Synonyms: cynosure, guiding star, lodestar, polar star, polestar


جملات نمونه

1. The ship was navigated by the North Star.
[ترجمه ترگمان]کشتی به وسیله ستاره شمالی هدایت شد
[ترجمه گوگل]کشتی توسط ستاره شمالی هدایت شد

2. He began his own abolitionist newspaper, The North Star.
[ترجمه ترگمان]او روزنامه own را شروع کرد، روزنامه استار شمال
[ترجمه گوگل]او روزنامه نگاری خود را، The North Star آغاز کرد

3. The North Star, however, hovers above the actual pole or close to it.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ستاره شمال بالای قطب واقعی یا نزدیک به آن شناور است
[ترجمه گوگل]اما ستاره شمالی در بالای قطب واقعی قرار دارد یا نزدیک به آن قرار دارد

4. The North Star was rolling past the wooded marshland on the northern part of the island to the Jurong Road.
[ترجمه ترگمان]ستاره شمالی در حال گذر از باتلاق های پوشیده از درخت در قسمت شمالی جزیره تا جاده Jurong بود
[ترجمه گوگل]ستاره شمالی در قسمت شمالی جزیره به جورونگ جاده ای را به سمت نردبان جنگلی راند

5. I can find the Big Dipper, but the North Star can be elusive.
[ترجمه ترگمان]من می تونم ملاقه بزرگ رو پیدا کنم، اما ستاره شمال می تو نه فرار کنه
[ترجمه گوگل]من می توانم Big Dipper را پیدا کنم اما ستاره شمالی میتواند گریخته باشد

6. He joined North Star in 1978 and served as its president since 198
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۷۸ به استار شمالی پیوست و از ۱۹۸ به عنوان رئیس جمهور خدمت کرد
[ترجمه گوگل]او در سال 1978 به 'ستاره ستاره' پیوست و از سال 1983 به عنوان رئیس جمهور آن کار می کرد

7. Love is like the North Star. In a changing world, it's always constant. Gordon B. Hinckley
[ترجمه ترگمان]عشق مثل ستاره شمال است در دنیایی که در حال تغییر است، همیشه ثابت است گوردون بی هینکلی
[ترجمه گوگل]عشق مانند ستاره شمالی است در دنیای در حال تغییر، همیشه ثابت است گوردون بیک هینکلی

8. Also called the North Star, Polaris is the brightest dot in the constellation Ursa Minor.
[ترجمه ترگمان]ستاره شمالی (ستاره قطبی)روشن ترین نقطه در صورت فلکی دب اصغر است
[ترجمه گوگل]همچنین ستاره شمالی نامیده می شود، پلاریس نقطه درخشان در صورت فلکی اورسا مینور است

9. These stars appear to arouse around the North Star.
[ترجمه ترگمان]این ستاره ها در اطراف ستاره شمالی تحریک می شوند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این ستاره ها در اطراف ستاره شمالی بوجود می آورند

10. Contrasts North Star, Wan Ke send the bond rate lowly firmly.
[ترجمه ترگمان]، \"contrasts شمالی\"، \"Wan ke\" باند \"باند\" رو محکم می فرسته
[ترجمه گوگل]متعادل ستاره شمالی، وان ک نرخ اوراق قرضه را به طور کم و ضمنی بسط می دهد

11. North Star was founded in 2006 by the international post and parcel delivery company TNT, with support from the United Nations World Food Programme (WFP).
[ترجمه ترگمان]استار شمالی در سال ۲۰۰۶ توسط آژانس بین المللی تحویل و تحویل بسته تی ان ان با حمایت برنامه جهانی غذای سازمان ملل تاسیس شد
[ترجمه گوگل]North Star در سال 2006 توسط شرکت بین المللی ارسال و تحویل پستی TNT با پشتیبانی برنامه جهانی غذا سازمان ملل (WFP) تاسیس شد

12. Another of Minnesota's state nicknames is the "North Star State" because the northernmost point in the contiguous United States is located in Minnesota.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از اسامی مستعار ایالت مینسوتا، نام \"ایالت تگزاس ستاره\" است، زیرا شمالی ترین نقطه در ایالات متحده در ایالت مینسوتا قرار دارد
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از نامهای دولتی ایالت مینه سوتا، State State North است؛ زیرا نقطه شمالی در ایالات متحده در سرتاسر ایالات متحده در مینه سوتا واقع شده است

13. When crosses North Star west road's multi - level crossing bridge, I see many athletes in the walk.
[ترجمه ترگمان]زمانی که از پل تقاطع چند سطحی شمال غرب رد می شود، بسیاری از ورزش کاران در این خیابان دیده می شوند
[ترجمه گوگل]وقتی پل عبور چند سطحی در جاده شمال ستاره را می گذارم، بسیاری از ورزشکاران را در پیاده روی می بینم

14. "I knew the North Star, " Henson wrote years later.
[ترجمه ترگمان]Henson سال بعد نوشت: \" من ستاره شمالی را می شناسم \"
[ترجمه گوگل]هانسون سالها بعد نوشت: 'من ستاره شمالی را میدانستم


کلمات دیگر: