1. the onslaught of disease
حمله ی بی امان یک بیماری
2. In December they launched a full-scale onslaught on the capital.
[ترجمه ترگمان]آن ها در ماه دسامبر حمله همه جانبه خود را به پایتخت آغاز کردند
[ترجمه گوگل]در ماه دسامبر آنها یک حمله کامل در پایتخت آغاز کردند
3. The town survives the onslaught of tourists every summer.
[ترجمه ترگمان]این شهر هر تابستان از حمله توریست ها جان سالم به در می برد
[ترجمه گوگل]این شهر در تابستان هر روزه گردشگران توریستی را زنده می کند
4. His strength did not avail against the hostile onslaught.
[ترجمه ترگمان]نیروی او در برابر حملات دشمن مقاومت نمی کرد
[ترجمه گوگل]قدرت او در برابر حمله خصومت آمیز نبود
5. They survived an onslaught by tribesmen.
[ترجمه ترگمان]آن ها از حمله مردان قبیله ای جان سالم به در بردند
[ترجمه گوگل]آنها توسط قبیله نشینان از سر گرفته شدند
6. Our army tried to withstand the enemy onslaught.
[ترجمه ترگمان]ارتش ما سعی کرد برابر حملات دشمن مقاومت کنه
[ترجمه گوگل]ارتش ما تلاش کرد تا در برابر حمله دشمن مقاومت کند
7. Scotland's onslaught on Wales in the second half of the match earned them a 4-1 victory.
[ترجمه ترگمان]حمله اسکاتلند به ولز در نیمه دوم این مسابقه باعث پیروزی ۴ بر ۱ شد
[ترجمه گوگل]پیروزی اسکاتلند در ویلز در نیمه دوم این مسابقه موجب پیروزی 4-1 شد
8. The rebels responded to a military onslaught against them by launching a major assault on an army camp.
[ترجمه ترگمان]شورشیان با شروع حمله بزرگ به یک اردوگاه نظامی به حمله نظامی علیه آن ها واکنش نشان دادند
[ترجمه گوگل]شورشیان با حمله به یک اردوگاه ارتش به یک ارتش نظامی علیه آنها پاسخ دادند
9. She could not withstand such a sudden onslaught.
[ترجمه ترگمان]تاب مقاومت ناگهانی او را نداشت
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست چنین یورش ناگهانی را پشت سر بگذارد
10. Half the regiment fell before the enemy onslaught.
[ترجمه ترگمان]نصف هنگ قبل از حمله دشمن کشته شدند
[ترجمه گوگل]نیم قوماندان قبل از حمله ی دشمن سقوط کرد
11. Moscow did not falter under the onslaught and their counter-attacking potential was a constant threat.
[ترجمه ترگمان]مسکو در زمان حمله دچار تزلزل نشد و پتانسیل حمله متقابل آن ها یک تهدید دائمی بود
[ترجمه گوگل]مسکو تحت فشار قرار نگرفت و پتانسیل ضد حمله آنها یک تهدید دائمی بود
12. The extent of that secret onslaught needs to be put on the record.
[ترجمه ترگمان]میزان این حمله پنهانی باید بر روی پرونده ثبت شود
[ترجمه گوگل]میزان این حمله ی مخفی باید در رکورد قرار گیرد
13. In 508 Theuderic continued his father's onslaught on the Gothic south, in tandem with the Burgundians.
[ترجمه ترگمان]در سال ۵۰۸ theuderic به حمله پدرش به سبک گوتیک در کنار the ادامه داد
[ترجمه گوگل]در 508 Theuderic ادامه داد: حمله ی پدر خود را در جنوب گوتیک، همراه با بورگوندی ها
14. The other is the onslaught on the mind by mass junk entertainment.
[ترجمه ترگمان]دیگری حمله به ذهن به وسیله سرگرمی جمعی است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از تهاجم به ذهن توسط سرگرمی های غیر ضروری دسته جمعی است