1. iraj's neighborly conversation
صحبت مهرآمیز ایرج
2. Tomorrow afternoon, he concluded with neighborly zeal, he would bake a meatloaf and take it over.
[ترجمه ترگمان]فردا بعد از ظهر روز بعد از ظهر با شور و شوق و شور و شوق به این نتیجه رسید که گوشت کبابی درست می کند و آن را به پایان می رساند
[ترجمه گوگل]فردا بعد از ظهر، او با مشتاقانه همدردی به پایان رسید، او کباب گوشتی را پخت و آن را برداشت
3. This call for a worldwide fellowship that lifts neighborly concern beyond one's tribe, race, class, and nation is in reality a call for an all-embracing and unconditional love for all mankind.
[ترجمه ترگمان]این درخواست یک کمک هزینه جهانی است که همسایگی را از قبیله، نژاد، طبقه و ملت بر می دارد و خواستار عشق کامل و بی قید و شرط برای همه افراد بشر است
[ترجمه گوگل]این دعوت برای همکاری در سراسر جهان که منجر به نگرانی همسایگی نسبت به قبیله، نژاد، طبقه و ملت خود می شود، در واقع خواستار عشق به همه جانبه و بی قید و شرط برای تمام بشریت است
4. Strengthening China-ASEAN neighborly friendship is in line with the common interest of the two sides and is the joint responsibility of the two sides as well.
[ترجمه ترگمان]تقویت دوستی چین - آسه آن دوستی همسایه با منافع مشترک دو طرف است و مسئولیت مشترک دو طرف را نیز بر عهده دارد
[ترجمه گوگل]تقویت دوستی همسایه چین و آسه آن در راستای منافع مشترک دو طرف است و همچنین مسئولیت مشترک دو طرف است
5. China persists in building a good - neighborly and partnership with its neighbors and strengthens regional cooperation constantly.
[ترجمه ترگمان]چین همچنان به ساخت یک مشارکت دوستانه و دوستانه با همسایگان خود ادامه می دهد و هم کاری منطقه ای را به طور مداوم تقویت می کند
[ترجمه گوگل]چین همچنان در ایجاد یک همسایگی خوب و همکاری با همسایگان خود ادامه می دهد و همکاری منطقه ای را به طور مداوم تقویت می کند
6. In these latter days of exercise and fitness, the joggers all waved in the appearance of neighborly affection.
[ترجمه ترگمان]در این روزه ای آخر ورزش و تناسب اندام، همه به ظاهر دوستانه و دوستانه دست تکان می دادند
[ترجمه گوگل]در این روزهای اخیر ورزش و تناسب اندام، یوگا همه در ظاهر احساسات همسایگی حرکت می کند
7. The city of the future is shaping up to be a neighborly Panopticon, leeched of the cosmopolitan ability to see, and not be seen, where every nosepick is noted and logged and uploaded to the Internet.
[ترجمه ترگمان]شهر آینده به شکل neighborly، leeched، توانایی بین المللی برای دیدن، و نه دیده شدن، که در آن همه nosepick ثبت و ثبت می شوند و در اینترنت آپلود می شود، شکل می دهد
[ترجمه گوگل]شهرستان آینده به شکل پاپ اپیکون همسایه شکل می گیرد، که توانایی جهانی شدن را برای دیدن، و نه دیده می شود، جایی که هر یک از بینی ها ذکر شده است و وارد سیستم می شود و به اینترنت آپلود می شود
8. They indicated the willingness to make joint efforts to consolidate and develop China-Brunei good neighborly relations of friendship and cooperation on the present basis.
[ترجمه ترگمان]آن ها به تمایل خود برای انجام تلاش های مشترک برای تحکیم و توسعه روابط دوستانه و دوستانه چین - برونئی و هم کاری در حال حاضر اشاره کردند
[ترجمه گوگل]آنها نشان دادند که تمایل به تلاش مشترک برای تحکیم و توسعه روابط همسایگی خوب چین و برونئی دوستی و همکاری در حال حاضر است
9. The same holds for more common, less newsworthy acts — working in soup kitchens, taking pets to people in nursing homes, helping strangers find their way, being neighborly.
[ترجمه ترگمان]همین کار برای چیزهای مشترک، کم تر از ارزش خبری، کار در آشپزخانه سوپ، گرفتن حیوانات خانگی به افراد در خانه های سالمندان، کمک به غریبه ها در یافتن راه خود و همسایگی دوستانه، صادق است
[ترجمه گوگل]همین امر برای اقدامات معمول تر و کمتر قابل توجه است - کار کردن در آشپزخانه های سوپ، گرفتن حیوانات خانگی به افراد در خانه های سالمندان، کمک به غریبه ها در راه خود، همسایگی
10. And China is engaged in developing friendly and cooperation and good - neighborly ties and India.
[ترجمه ترگمان]و چین در حال توسعه روابط دوستانه و دوستانه و دوستانه با هند است
[ترجمه گوگل]و چین در توسعه روابط دوستانه و همکاری و روابط همسایگی و هند مشغول است
11. His strategy for wooing the ranchers is to be neighborly, shop locally, and offer a fair price for the land, using money donated by individuals and foundations with an interest in conservation.
[ترجمه ترگمان]استراتژی او برای اظهار عشق به the بودن، خرید محلی، و ارائه یک قیمت عادلانه برای زمین، با استفاده از پول اهدا شده توسط افراد و بنیادهای با توجه به حفاظت، است
[ترجمه گوگل]استراتژی او برای عصبانیت دامداران، همسایگی، خرید در محل و ارائه قیمت مناسب برای زمین است، با استفاده از پولی که افراد و بنگاهها بابت علاقه به حفاظت از آنها اهدا شده است