کلمه جو
صفحه اصلی

nettle


معنی : گزنه، انواع گزنه تیغی گزنده، رنجه داشتن، بوسیله گزنه گزیده شدن، ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن، بر انگیختن، خونکسی را بجوش اوردن
معانی دیگر : (مجازی) آزردن، برآشفتن، سر به سر گذاشتن، (گیاه شناسی)، گزنه (گیاهان جنس urtica که برگ آنها از کرک های تیز و گزنده پوشیده شده است)، (عامیانه) هر گیاه تیغ دار و گزنده، وابسته به تیره ی گزنه ها یا urticaceae از راسته ی urticales که دو لپه ای هستند، (گزنه) گزیدن

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) گزنه، انواع گزنه تیغی گزنده، بوسیله گزنه گزیده شدن، (مجازا) ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن،برانگیختن، رنجه داشتن


گزنه، انواع گزنه تیغی گزنده، رنجه داشتن، بوسیله گزنه گزیده شدن، خونکسی را بجوش اوردن، بر انگیختن، ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one of a variety of herbs, the leaves of which are covered with hairs that release a stinging substance when touched.
مشابه: thistle

- She was stung by nettles as she fled through the woods.
[ترجمه ترگمان] همچنان که از میان جنگل فرار می کرد، از nettles نیش زده بود
[ترجمه گوگل] او از طریق نان قرمز به قتل رسید و از طریق جنگل فرار کرد
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: nettles, nettling, nettled
مشتقات: nettly (adj.)
(1) تعریف: to provoke, irritate, or annoy.
مترادف: aggravate, annoy, exasperate, gall, harass, irritate, needle, provoke, rankle, rile, torment, vex
مشابه: anger, bother, grate, gripe, inflame, irk, miff, offend, peeve, pester, rasp, ruffle

- Her superior attitude and supreme confidence nettled him.
[ترجمه ترگمان] رفتار superior و اعتماد به نفس فوق العاده او را تحریک کرده بود
[ترجمه گوگل] نگرش برتر و اعتماد به نفس او او را نابود کرد

(2) تعریف: to sting with or as if with the hairs of a nettle.
مشابه: sting

- The thorns can nettle your skin.
[ترجمه ترگمان] خارها می تواند پوست تو را بگیرد
[ترجمه گوگل] خارها می توانند پوست شما را گشاد کنند

• any of numerous plants with stingy hairs that irritate the skin on contact
sting with thorn or nettle; annoy, irritate
a nettle is a wild plant with leaves that sting.
if you grasp the nettle, you deal with a problem, or do something that is unpleasant or difficult, in a determined way.

مترادف و متضاد

گزنه (اسم)
nettle

انواع گزنه تیغی گزنده (اسم)
nettle

رنجه داشتن (فعل)
nettle

بوسیله گزنه گزیده شدن (فعل)
nettle

ایجاد بی صبری و عصبانیت کردن (فعل)
nettle

برانگیختن (فعل)
abet, cheer, prod, arouse, infuse, roust, excite, abrade, stimulate, act, actuate, evince, exacerbate, exasperate, nettle, sick, heat, irritate, whet, impulse, put out, impassion, prompt, foment, instigate, provoke

خون کسی را بجوش اوردن (فعل)
chafe, aggravate, exacerbate, anger, cheese off, nettle, rouse

provoke, upset


Synonyms: annoy, chafe, disgust, disturb, exasperate, fret, get, goad, harass, huff, incense, insult, irritate, miff, peeve, pester, pet, pique, put out, rile, roil, ruffle, snit, stew, sting, tease, tiff, vex


Antonyms: appease, mollify, please


جملات نمونه

1. Grasp the nettle and it won't sting you.
[ترجمه ترگمان]نیش گزنه و آن تو را نیش نخواهد زد
[ترجمه گوگل]گزگز را درک کنید و آن را به شما نخورید

2. Falsehood like a nettle stings those who meddle with it.
[ترجمه ترگمان]چون گزنه آن کسانی است که در این کار دخالت می کنند
[ترجمه گوگل]دروغ مانند یک گوزن می کشد کسانی که با آن مداخله می کند

3. He who handles a nettle tenderly is soonest stung.
[ترجمه ترگمان]کسی که با مهربانی به a برخورد می کند، زود نیش می زند
[ترجمه گوگل]او که خلطی را خنک می کند، زودتر می شود

4. We need to grasp the nettle of prison reform.
[ترجمه ترگمان]باید the اصلاح زندان را درک کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید گزنه اصلاح زندان را درک کنیم

5. The government will have to grasp the nettle. If they don't, the traffic congestion is going to get out of control.
[ترجمه ترگمان]دولت باید گزنه را به چنگ آورد اگر این کار را نکنند، تراکم ترافیک از کنترل خارج می شود
[ترجمه گوگل]حکومت باید نازک را درک کند اگر این کار را نکنند، تراکم ترافیک از کنترل خارج می شود

6. Rubbing dock leaves on nettle stings helps to relieve the pain.
[ترجمه ترگمان]مالش دادن برگ های اسکله بر روی گزنه به تسکین درد کمک می کند
[ترجمه گوگل]برگ های حباب حباب در گلودن کمک می کند تا درد را از بین ببرند

7. Nettle grows plentifully on any rich waste ground.
[ترجمه ترگمان]آشوب برپا می کند، آشوب برپا می کند
[ترجمه گوگل]گزنه به طور گسترده ای در هر زمینۀ زراعی غنی رشد می کند

8. Rubbing a dock leaf on a nettle sting is said to get rid of the pain.
[ترجمه ترگمان]مالش دادن برگ اسکله بر روی سوزش گزنه گفته می شود که از شر درد خلاص شوید
[ترجمه گوگل]گفته می شود که از دست دادن یک برگ حباب بر روی گوزن گزنه رنج می برد

9. The community has also grasped the nettle of the unemployment argument for development.
[ترجمه ترگمان]جامعه همچنین گزنه مساله بیکاری برای توسعه را درک کرده است
[ترجمه گوگل]جامعه همچنین گله ای از استدلال بیکاری برای توسعه را درک کرده است

10. Down in Alcester they have grasped the nettle.
[ترجمه ترگمان]در Alcester، they را گرفته اند
[ترجمه گوگل]آنها در السریت پایین انداخته اند

11. Mr. Thornton and Mr. Taylor grasped that nettle.
[ترجمه ترگمان]آقای تور نتن و آقای تیلور آن گزنه را گرفتند
[ترجمه گوگل]آقای ثورونتون و آقای تیلور آن گلو را درک کرده اند

12. I make a very nice nettle tea, you know.
[ترجمه ترگمان]می دانی که من چای خوبی درست می کنم
[ترجمه گوگل]من چای گزنه خیلی خوبی را می بینم، می دانید

13. A shocked demeanour and a couple of nettle stings to valiant rescuer Beverley were the only legacies.
[ترجمه ترگمان]رفتار غافلگیر کننده و چند نیش گزنه برای rescuer valiant تنها legacies بود
[ترجمه گوگل]تحریک شوک آور و یک زن و شوهر از گزنه گاو به نجات دهنده شجاع بوریلی تنها میراث بود

14. The burn of the nettle stings might fade, but not the burning heat of her body.
[ترجمه ترگمان]سوزش نیش گزنه ممکن است محو شود، اما گرمای سوزان بدنش نه
[ترجمه گوگل]سوزی گزنه گلودن ممکن است محو شود، اما گرمای سوزش بدن او نیست

15. She felt a mild nettle sting.
[ترجمه ترگمان]نیش گزنه زد
[ترجمه گوگل]او احساس خارش خفیف خارش داشت

Reporters kept nettling him about his wife's suicide.

خبرنگاران درباره‌ی خودکشی زنش مدام او را آزار می‌دادند.


پیشنهاد کاربران

ایجادبی صبری و عصبانیت کردن

اذیت کردن


کلمات دیگر: