1. Who has deceiv'd thee so oft as thy self?
[ترجمه ترگمان]کیست که این قدر به خاطر خود تو بوده؟
[ترجمه گوگل]چه کسی تو را به عنوان خودت فریب داده؟
2. And oft, my jealousy shapes faults that are not. William Shakespeare
[ترجمه ترگمان]و اغلب، حسادت من، نقایصی را شکل می دهد که نیستند ویلیام شکسپیر
[ترجمه گوگل]و غم و اندوه، حسادت من گسل هایی را شکل می دهد که نیستند ویلیام شکسپیر
3. Oft repeated exercise with lighter weights is much more advantageous than when heavy weights are used.
[ترجمه ترگمان]Oft مکرر با وزن های سبک تر، بسیار بهتر از زمانی است که وزنه های سنگین استفاده می شوند
[ترجمه گوگل]تمرین مکرر OF با وزن سبک تر بسیار سودمند تر از زمانی است که وزن سنگین استفاده می شود
4. The sound was tar oft and barely audible.
[ترجمه ترگمان]صدا خسته بود و به زحمت شنیده می شد
[ترجمه گوگل]صدا صدای قهوه ای بود و به سختی قابل شنیدن بود
5. A short saying oft contains much wisdom. Sophocles
[ترجمه ترگمان]یک حرف کوتاه که اغلب حاوی عقل و حکمت است سوفوکل
[ترجمه گوگل]یک جمله کوتاه حاوی عقل بسیار است سوفوکلس
6. Reputation is an idle and most false imposition; oft got without merit, and lost without deserving. William Shakespeare
[ترجمه ترگمان]شهرت، یک تحمیل بی هوده و نادرست است؛ اغلب بدون استحقاق، و بی لیاقت و شایستگی از دست می رود ویلیام شکسپیر
[ترجمه گوگل]اعتبار یک تحریم بیهوده و غلط است؛ بدون هیچ شایستگی و بدون سزاوار گم شدن ویلیام شکسپیر
7. Wir sassen auch oft und sprachen, vernuenftig wie alte Leut.
[ترجمه ترگمان]این wie را بارها و بارها Leut می کند
[ترجمه گوگل]ویر ساسان auch part of sprachen، vernuenftig wie alte Leut
8. The oft - drawn contrast extroversion and introversion is entirely superficial.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با برون گرایی اغلب کشیده شده و درون گرایی، کاملا سطحی است
[ترجمه گوگل]کنتراست و درونگرایی کنتراست کنترلی کاملا سطحی است
9. Objective:To observe the effect of removal and unremoval oft he cervical hypertrophied posterior longitudinal ligament(PLL)during anterior cervical decompression on MRI.
[ترجمه ترگمان]هدف: برای مشاهده تاثیر حذف و unremoval به رباط طولی پشت گردن رحم (PLL)در حین برداشت رحم جلویی بر روی MRI
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تأثیر برداشتن و رها کردن رباط طولی خلفی گردن رحم (PLL) در هنگام قطع افسردگی قدامی مغزی بر روی MRI است
10. This accounts for another oft - and widely - used single - character name of Shanghai, Hu.
[ترجمه ترگمان]این موضوع به خاطر نام فردی \"شانگهای\" و \"هو\" که به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد، می باشد
[ترجمه گوگل]این برای یکی دیگر از نام و نام خانوادگی شانگهای، Hu استفاده می شود
11. The oft - cited correlation with monetary conditions is tenuous, too.
[ترجمه ترگمان]همبستگی مکرر با شرایط پولی نیز ضعیف است
[ترجمه گوگل]همبستگی اختصاصی با شرایط پولی نیز کم است
12. This state I oft bemoan; but what's to do?
[ترجمه ترگمان]من مکرر گریه می کنم، اما چه باید بکنم؟
[ترجمه گوگل]این حالت من تقریبا بمونه اما چه کاری باید انجام شود؟
13. Morrisons was trying to delay the OFT investigation.
[ترجمه ترگمان]Morrisons سعی می کرد تحقیقات oft را به تاخیر بیندازد
[ترجمه گوگل]موریسون سعی کرد تا تحقیقات OFT را تاخیر ببخشد
14. Ego and self-aggrandizement oft seduce even highly evolved souls, and inevitably leads to downfall.
[ترجمه ترگمان]شخصیت و خود رشد، اغلب روح به شدت تکامل یافته را اغوا می کند و به ناچار منجر به سقوط می شود
[ترجمه گوگل]انسانی و عزت نفس از راه گمراه کردن حتی روح بسیار تکامل یافته، و ناگزیر منجر به سقوط