کلمه جو
صفحه اصلی

parse


معنی : تجزیه کردن، تجزیه شدن، جمله را تجزیه کردن
معانی دیگر : (دستور زبان) تجزیه کردن، (جمله یا عبارت یا واژه را از نظر دستوری) فراکافت کردن، تقطیع کردن، اجزاء وترکیبات جمله را معین کردن

انگلیسی به فارسی

تجزیه کردن


اجزا وترکیبات جمله را معین کردن، جمله راتجزیه کردن، تجزیه شدن


تجزیه، تجزیه کردن، جمله را تجزیه کردن، تجزیه شدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: parses, parsing, parsed
(1) تعریف: in grammar, to separate (a sentence) into its parts and to describe the form and function of each.

(2) تعریف: in grammar, to describe (a word or group of words) by explaining the part of speech, inflection, function, and the like.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: parsable (adj.), parser (n.)
• : تعریف: to be capable of being parsed.

- That sentence doesn't parse.
[ترجمه ترگمان] این جمله تجزیه نمی شود
[ترجمه گوگل] این جمله تقلبی نیست

• break a word into parts, analyze the grammatical structure of a sentence
division of input into small sections that are easy for a program to process (computers)
in grammar, if you parse a sentence, you examine each word and clause in order to work out what grammatical type each one is.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] تجزیه کردن

مترادف و متضاد

تجزیه کردن (فعل)
liberate, abstract, decompose, break down, parse, analyze, dismember, anatomize, comminute, dialyze, disembody, prescind, sequestrate

تجزیه شدن (فعل)
parse, disintegrate, dialyze, hydrolyze

جمله را تجزیه کردن (فعل)
parse

جملات نمونه

1. As the parse progresses down the input the incorrect hypotheses should fail; thereby reducing the search space to be explored.
[ترجمه ترگمان]با پیشرفت تجزیه فرضیات نادرست، فرضیات نادرست شکست خورد و در نتیجه فضای جستجو را کاهش داد تا بررسی شود
[ترجمه گوگل]همانطور که تجزیه به پایین ورودی ادامه می یابد، فرضیه های نادرست باید شکست بخورند؛ در نتیجه فضای جستجو را کاوش می کند

2. It is necessary to give the parser instructions on how to search for the correct parse.
[ترجمه سینا] لازم است که برای تجزیه کننده دستور العمل هایی برای اینکه چگونه برای تجزیه ی درست جستجو کند بدهیم
[ترجمه ترگمان]لازم است که به دستور parser در نحوه جستجو برای تجزیه صحیح تجزیه شود
[ترجمه گوگل]لازم است دستورالعمل تجزیه کننده را در مورد نحوه جستجو برای تجزیه درست انجام دهید

3. Any partial parse that is rejected will be removed - thereby removing any parse that would have contained this component.
[ترجمه ترگمان]هر تجزیه جزیی که رد می شود حذف خواهد شد - در نتیجه هر یک از تجزیه و تجزیه تجزیه می شود که حاوی این جز باشد
[ترجمه گوگل]هر تجزیه جزئی که رد شده است حذف خواهد شد - در نتیجه از بین بردن هر تجزیه ای که این جزء را داشته باشد

4. He will not piece or parse.
[ترجمه ترگمان]خرد و تجزیه نخواهد شد
[ترجمه گوگل]او تکه تکه نخواهد کرد

5. The probability of each parse was then calculated and the most probable parse selected.
[ترجمه ترگمان]سپس احتمال هر تجزیه محاسبه شد و the تجزیه انتخاب شد
[ترجمه گوگل]سپس احتمال هر پارس را محاسبه کردیم و بیشترین احتمال تجزیه انتخاب شد

6. A parser is a program which takes as input a sentence and a grammar, and which constructs such a parse tree.
[ترجمه ترگمان]یک تجزیه گر یک برنامه است که یک جمله و یک دستور زبان را وارد می کند و این یک درخت تجزیه را می سازد
[ترجمه گوگل]یک تجزیه کننده یک برنامه است که به عنوان ورودی یک جمله و دستور زبان می گیرد و این چنین درختی را تجزیه می کند

7. For our parse, we can choose the largest which satisfies this condition.
[ترجمه ترگمان]برای تجزیه ما، ما می توانیم بزرگ ترین را انتخاب کنیم که این شرایط را ارضا کند
[ترجمه گوگل]برای تجزیه ما می توانیم بزرگترین را انتخاب کنیم که این شرایط را برآورده می کند

8. Here it is necessary to parse Helms's own published thoughts.
[ترجمه ترگمان]در اینجا لازم است اندیشه های منتشر شده Helms را تجزیه کنید
[ترجمه گوگل]در اینجا لازم است که افکار منتشر شده هلمز را تجزیه کنیم

9. InfoQ: With the ParseTree gem, one can access the parse tree of a class or method.
[ترجمه ترگمان]InfoQ: با گوهر ParseTree، کسی می تواند به درخت تجزیه یک کلاس یا روش دسترسی داشته باشد
[ترجمه گوگل]InfoQ با gem ParseTree می توانید درخت تجزیه یک کلاس یا روش دسترسی داشته باشید

10. But when I try to parse, it gives me an invalid page fault.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی سعی می کنم تجزیه کنم، یک خطای صفحه باطل به من می دهد
[ترجمه گوگل]اما زمانی که من سعی می کنم تجزیه و تحلیل، آن را به یک صفحه نامعتبر صفحه من می دهد

11. A compiler, of course, needs a way to parse the input language, and so the XRuby team created their own Ruby parser using the popular ANTLR parser generator.
[ترجمه ترگمان]البته یک کامپایلر به یک روش برای تجزیه زبان ورودی نیاز دارد، و بنابراین تیم XRuby یک تجزیه گر Ruby خود را با استفاده از مولد parser popular ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]البته یک کامپایلر نیاز به یک روش برای تجزیه زبان ورودی دارد و بنابراین تیم XRuby خود را با استفاده از ژنراتور تجزیه کننده ANTLR محبوب خود تجزیه کننده Ruby خود را ایجاد کرد

12. Parse Error - Current element not compatible with next element'{ 0 } '.
[ترجمه ترگمان]خطای Parse - آلمان فعلی با عنصر بعدی { ۰ } سازگار نیست
[ترجمه گوگل]تجزیه خطا - عنصر فعلی با عنصر بعدی '{0}' سازگار نیست

13. It causes the parser to parse an NP.
[ترجمه ترگمان]این کار باعث می شود که تجزیه گر یک NP را تجزیه کند
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که تجزیه کننده NP را تجزیه کند

14. Still, they admit it's tough to parse fully why better-looking professors rate higher.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها تصدیق می کنند که تجزیه و تحلیل کامل این که چرا استادان بهتر به نظر می رسند، دشوار است
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها اعتراف می کنند سخت است به تجزیه و تحلیل به طور کامل به همین دلیل استادان بهتر است امتیاز بالاتر

15. Given the parse tree, you apply the algorithm in Listing 3 to compute the transition function.
[ترجمه ترگمان]با توجه به درخت تجزیه، شما الگوریتم را در لیست ۳ اعمال می کنید تا تابع گذار را محاسبه کنید
[ترجمه گوگل]با توجه به درخت تجزیه، الگوریتم در لیست 3 برای محاسبه تابع انتقال استفاده می شود

پیشنهاد کاربران

تحلیل کردن
البته در مکالمه بصورت کنایه بکار می رود. برای مثال شخصی از حرف دیگری ناراحت می شود و آنرا نمی پسندد و در جواب
خواهد گفت، این جمله ی تو نیاز به تحلیل داره.

تجزیه
تحلیل
تجزیه و تحلیل

۱ - مورد مداقه قرار دادن
- موشکافانه تجزیه تحلیل کردن
- به دقت بررسی/ آنالیز کردن کردن
- زیر ذره بین قرار دادن
To consider something in detail to find out its real meaning
• Her online posts are impossible to parse or understand

۲ - تجزیه یک جمله به اجزای گرامری آن و توضیح ارتباط دستوری بین آنها
To break down/divide a sentence into its grammatical parts and to explain the relationship between the words




در حوزه علوم رایانه به معنی نوع یا شکلی از داده یه شکلی دیگر است تقریباً معادل convert

نِپارستن = ن ( پیشوند نشان دهنده یِ زیر ) پارهیدن ( پاره کردن )

نِپارِست کردن.
نپارهش کردن.
نپارهیدن.


کلمات دیگر: