کلمه جو
صفحه اصلی

ogle


معنی : چشم چرانی، چشم چرانی کردن، چشم چرانی کردن، با چشم غمزه کردن، نگاه عاشقانه کردن
معانی دیگر : نگاه هیز کردن، هرزه نگاه، کرشمه، عشوه

انگلیسی به فارسی

چشم چرانی کردن، چشم چرانی، نگاه عاشقانه کردن، باچشم غمزه کردن، عشوه


زغال سنگ، چشم چرانی، چشم چرانی کردن، با چشم غمزه کردن، نگاه عاشقانه کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: ogles, ogling, ogled
• : تعریف: to look or stare at (someone) in a lustful or flirtatious manner.
مترادف: leer
مشابه: drool, eye, gape, gawk, goggle, look over, make eyes at, rubberneck, stare

- He likes to sit at a table by the window so he can ogle the women that walk by.
[ترجمه ترگمان] او دوست دارد کنار پنجره روی میز بنشیند تا بتواند زنانی را که در آن راه می روند نگاه کند
[ترجمه گوگل] او دوست دارد که در کنار یک میز کنار پنجره بنشیند تا بتواند زنانی را ببیند که راه می روند
اسم ( noun )
مشتقات: ogler (n.)
• : تعریف: a lustful or flirtatious look.
مترادف: leer
مشابه: gape, goggle, look, stare

• amorous or lustful stare
stare amorously or lustfully; eye
if someone ogles someone else, they stare at them, especially in a way that indicates a sexual interest; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

چشم چرانی (اسم)
ogle

چشم چرانی کردن (اسم)
ogle

چشم چرانی کردن (فعل)
ogle

با چشم غمزه کردن (فعل)
ogle

نگاه عاشقانه کردن (فعل)
ogle

stare


Synonyms: eagle eye, eye, eyeball, fix, focus, gape at, gawk, gaze, glare, goggle, lay eyes on, leer, look, look fixedly, make eyes at, peer, rivet, rubberneck, watch


جملات نمونه

1. with your ogle o, fairy . . .
به کرشمه ای پری . . .

2. he used to stand at the street corner and ogle at the passing girls
او کنار خیابان می ایستاد و به دختران رهگذر نگاه هیز می کرد.

3. Uncle Geooge got a black eye for ogling a lady in the pub.
[ترجمه ترگمان]عمو Geooge چشم سیاه برای چشم چرونی یک خانم در میخانه دارد
[ترجمه گوگل]عمو گوگل یک چشم سیاه داشت تا یک خانم را در میخانه تماشا کند

4. She ogled me when handed me a glass of wine.
[ترجمه ترگمان]وقتی یک لیوان شراب به دستم داد، چشمکی به من زد
[ترجمه گوگل]وقتی من یک لیوان شراب را به من زد، من مرا شگفت زده کرد

5. All she did was hang around ogling the men in the factory.
[ترجمه ترگمان]تنها کاری که می کرد این بود که مدام به مردان در کارخانه چشم می دوخت
[ترجمه گوگل]همه او را در اطراف اوگل کردن مردان در کارخانه آویزان بود

6. I didn't like the way he was ogling me.
[ترجمه ترگمان]از شکلی که داشت به من چشم دوخته بود خوشم نمی اومد
[ترجمه گوگل]من روشی را که او برایم جالب بود دوست نداشت

7. Paula is not used to everyone ogling at her while she undresses backstage.
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"هنگامی که پشت صحنه\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"
[ترجمه گوگل]پائولا برای هر کسی که او را در پشت صحنه قرار می دهد، مورد استفاده قرار نمی گیرد

8. Most women dislike being ogled .
[ترجمه ترگمان]بیشتر زن ها از ogled بدشان می آید
[ترجمه گوگل]اکثر زنان دوست ندارند که زغال سنگ باشند

9. The boys spent most of their time at the beach ogling girls in bikinis.
[ترجمه ترگمان]بچه ها بیشتر وقتشان را در کنار ساحل شنی با مایو شنا می کردند
[ترجمه گوگل]پسران اغلب وقت خود را در ساحل دختران ساکن در بیکینی صرف کردند

10. A group of men were ogling her from a bench across the street.
[ترجمه ترگمان]گروهی از مردان از روی نیمکتی در آن سوی خیابان به او چشم دوخته بودند
[ترجمه گوگل]گروهی از مردان از یک نیمکت در خیابان عبور کرده بودند

11. I say and now I am ogling him.
[ترجمه ترگمان]من می گویم و حالا دارم او را برانداز می کنم
[ترجمه گوگل]من می گویم و حالا او را می شکنم

12. Been ogling her up and down ever since she'd entered the room.
[ترجمه ترگمان]از وقتی که وارد اتاق شده بود مدام نگاهش می کرد
[ترجمه گوگل]از او به بعد وارد اتاق شده بود و او را در آغوش گرفته بود

13. Simon beach club and joined the foreigners ogling the floor show at the Casino du Liban.
[ترجمه ترگمان]کلوب سایمون در کازینو دو لیبان نشان داد که کلوب ساحل beach foreigners ogling ogling ogling ogling ogling ogling ogling the the the the the the the the the the the the the the the the the at at at at at at at at at at at at at at at at at
[ترجمه گوگل]باشگاه سایمون ساحل و به خارج از کشور اعزام می شود و نشان می دهد در کازینو دو لیبان

14. He was ogling her.
[ترجمه ترگمان]چشم به او دوخته بود
[ترجمه گوگل]او او را غرق کرد

He used to stand at the street corner and ogle at the passing girls.

او کنار خیابان می‌ایستاد و به دختران رهگذر نگاه هیز می‌کرد.


with your ogle o, fairy ...

به کرشمه‌ای پری ...


پیشنهاد کاربران

چشم چرانی کردن - هیز


کلمات دیگر: