کلمه جو
صفحه اصلی

occupier


معنی : ساکن، اشغال کننده، متصرف
معانی دیگر : اشغال کننده، ساکن

انگلیسی به فارسی

(خانه، اتاق) صاحب، مالک، ساکن


اشغالگر، متصرف، ساکن، اشغال کننده


انگلیسی به انگلیسی

• someone or something that occupies; resident; tenant; conqueror
the occupier of a house, flat, or piece of land is the person who lives or works there; a formal word.

مترادف و متضاد

ساکن (اسم)
resident, denizen, inhabitant, occupant, lodger, habitant, occupier, inmate

اشغال کننده (اسم)
holder, occupant, holdback, occupier

متصرف (اسم)
possessor, proprietor, occupier

جملات نمونه

1. Are you an owner - occupier or a tenant?
[ترجمه ترگمان]تو یه مستاجر - یا مستاجر؟
[ترجمه گوگل]آیا شما مالک یا اشخاص هستید؟

2. The letter was addressed to the occupier of the house.
[ترجمه ترگمان]آدرس این نامه رو به کارمند نمونه خونه داده بودن
[ترجمه گوگل]این نامه به اشغال خانه رسید

3. Would a reasonable occupier have drawn the inference that there was a danger and that the presence of the trespasser was likely.
[ترجمه ترگمان]آیا یک اشغالگر منطقی این استنباط را برانگیخته است که خطر وجود دارد و حضور of محتمل است
[ترجمه گوگل]آیا یک اشغالگر معقول استنتاج کرده است که یک خطر وجود دارد و احتمال وجود مجروح وجود دارد

4. The document has to be signed by the occupier of every household.
[ترجمه ترگمان]این سند باید توسط اشغالگر هر خانوار امضا شود
[ترجمه گوگل]سند باید توسط اشغال هر خانواده امضا شود

5. An occupier of residential accommodation at a rent for a term is either a lodger or a tenant.
[ترجمه ترگمان]اشغالگر مسکن مسکونی در اجاره برای مدتی مستاجر یا مستاجر است
[ترجمه گوگل]یک اشغال مسکن مسکونی در یک اجاره برای یک دوره، یا مسکن یا مستاجر است

6. Once the relationship of occupier and trespasser is established, there is not automatically a duty.
[ترجمه ترگمان]زمانی که رابطه اشغالگر و trespasser برقرار شود، به طور خودکار یک وظیفه نیست
[ترجمه گوگل]هنگامی که رابطه اشغالگر و مظنون ایجاد می شود، به طور خودکار یک وظیفه نیست

7. The occupier of the premises owes a common duty of care to all lawful visitors to the premises.
[ترجمه ترگمان]اشغالگر خانه وظیفه مشترکی برای رسیدگی به همه بازدیدکنندگان قانونی به این محل دارد
[ترجمه گوگل]اشخاص محل، یک وظیفه مشترک برای مراقبت از همه بازدیدکنندگان قانونی در محل دارند

8. The occupier of the next seat move upon your armrest the moment your vigilance flags.
[ترجمه ترگمان]کارگر راهدار، لحظه ای بعد روی صندلی شما نشست و شروع به علامت زدن کرد
[ترجمه گوگل]اشغال صندلی بعدی در حال حرکت بر روی دست خود را لحظه ای که پرچم هوشیاری خود را

9. There was no mail except the usual junk addressed to the occupier.
[ترجمه ترگمان]به غیر از junk معمولی که به کارگر راهدار داده می شد، نامه ای در کار نبود
[ترجمه گوگل]هیچ ایمیلی به جز ناخواسته معمولی که به اشخاص ارسال شده بود وجود نداشت

10. A lawful visitor is a person who has the permission of the occupier to enter the premises.
[ترجمه ترگمان]یک مهمان قانونی فردی است که از اشغالگر اجازه ورود به ساختمان را دارد
[ترجمه گوگل]یک بازدیدکننده قانونی، شخصی است که اجازه اشغال را برای ورود به محل دارد

11. The mere fact that a warning has been given will not be sufficient to absolve the occupier.
[ترجمه ترگمان]تنها این حقیقت که هشداری داده شده است برای مبرا کردن از اشغالگر کافی نخواهد بود
[ترجمه گوگل]تنها حقی که اخطار داده شده برای کشتن اشغالگر کافی نخواهد بود

12. This is an objective test which does not depend upon either the skill or the resources of the particular occupier.
[ترجمه ترگمان]این یک تست عینی است که به مهارت و یا منابع اشغالگر خاص بستگی ندارد
[ترجمه گوگل]این یک آزمون عینی است که به مهارت و منابع اشخاص خاص وابسته نیست

13. The types of annoyance to the quiet enjoyment of an occupier are infinite.
[ترجمه ترگمان]برخی از انواع و اقسام آزار و آزار دهنده the که در اینجا زندگی می کند بی نهایت دشوار است
[ترجمه گوگل]انواع ناراحتی برای لذت آرام اشغالگر بی نهایت هستند

14. If a person was injured by broken glass left there, the relevant occupier would be the local authority.
[ترجمه ترگمان]اگر یک نفر با شکستن شیشه شکسته آنجا مجروح شد، اشغالگر مربوطه قدرت محلی خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر یک فرد در اثر شیشه های شکسته در سمت چپ مجروح شود، اشخاص مربوطه می توانند مقام محلی باشند

15. This enables the landlord to seek forfeiture against any occupier of the leased premises.
[ترجمه ترگمان]این امر به موجر این امکان را می دهد که در برابر هر اشغالگر ساختمان های اجاره ای محروم شود
[ترجمه گوگل]این امر صاحبخانه را قادر می سازد تا در مقابل اشخاص اجاره ای مصونیت خود را از دست بدهد


کلمات دیگر: