1. We have been guilty of parochialism, of resistance to change.
[ترجمه ترگمان]ما به خاطر مقاومت در برابر تغییر، گناهکار بوده ایم
[ترجمه گوگل]ما به سرزمین گمراهی، مقاومت در برابر تغییرات متهم شده ایم
2. At worst there is a parochialism about this culture even though its completeness embraces a wide range of human activity and potential.
[ترجمه ترگمان]در بدترین حالت، parochialism در مورد این فرهنگ وجود دارد، اگر چه کامل بودن آن، گستره وسیعی از فعالیت و پتانسیل انسانی را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]در بدترین حالت، در مورد این فرهنگ محلی وجود دارد، هرچند که کامل بودن آن گستره وسیعی از فعالیت و پتانسیل انسان را شامل می شود
3. Sometimes, if we abandon some of our parochialism, advantages, and intransigence, we can get more.
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، اگر برخی از parochialism، مزایا و ناسازگاری خود را رها کنیم، می توانیم بیشتر گیر بیاوریم
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، اگر ما برخی از پارک علم ما، مزایا و عدم پذیرش ما را رها کنیم، می توانیم بیشتر بدست آوریم
4. There is no room for parochialism or protectionism in our model of the future.
[ترجمه ترگمان]هیچ فضایی برای parochialism یا حمایت از تولیدات داخلی در مدل ما از آینده وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در مدل ما برای آینده هیچ جایگاهی برای پارک علم یا حمایت وجود ندارد
5. Such parochialism may be linked to a fall in language-learning, accelerated since 200 when foreign languages became voluntary in England and Wales for pupils over
[ترجمه ترگمان]از زمانی که زبان های خارجی در انگلستان و ولز برای دانش آموزان داوطلب شدند، چنین parochialism ممکن است با افت زبان در ارتباط باشند
[ترجمه گوگل]چنین وسوسه انگیزی ممکن است با سقوط یادگیری زبان مرتبط باشد، که از سال 200 به سرعت در حال افزایش است، زمانی که زبان های خارجی در انگلستان و ولز برای دانش آموزان بیش از
6. Research range of tourism in our country is parochialism, low in arrangement, and pinch in theoretic, which closely related with unilateral, narrow, eyeless development of tourism of our country.
[ترجمه ترگمان]محدوده پژوهش گردشگری در کشور ما parochialism، کم ارتفاع و pinch در نظریه است، که ارتباط نزدیکی با توسعه یک جانبه، محدود، بی چشم و بی چشم توریسم کشورمان دارد
[ترجمه گوگل]محدوده تحقیق گردشگری در کشور ما پارچهای است، کم آرایش و خرد کردن در نظریه، که نزدیک به توسعه یک جانبه، باریک و بی سر و صدای گردشگری کشور ما است
7. Over the past few years, a new Chinese parochialism has been gaining strength in the Communist Party.
[ترجمه ترگمان]طی چند سال گذشته، یک parochialism چینی جدید در حزب کمونیست قدرت به دست آورده است
[ترجمه گوگل]در چند سال گذشته، یک پارچگی جدید چینی در حزب کمونیست به دست آورده است
8. The rotten politics and nationalist parochialism also accounted for the moral paralysis in the city.
[ترجمه ترگمان]سیاست های فاسد و ملی گرایان ملی نیز مسئول فلج اخلاقی در این شهر بودند
[ترجمه گوگل]سیاست های فاسد و ناحیه ی ملی گرایانه نیز موجب فلج اخلاقی در شهر شد
9. It helps people move across the barriers of localism, parochialism, or provincialism that divide them.
[ترجمه ترگمان]این کار به مردم کمک می کند تا از موانع of، parochialism، یا provincialism که آن ها را تقسیم می کنند، حرکت کنند
[ترجمه گوگل]این کمک می کند تا مردم در سراسر موانع محلی، محلی و یا استانی سازی که آنها را تقسیم می کنند حرکت کنند
10. The chronicles and histories of most nations include this early stage of shift from local parochialism to centralized authority.
[ترجمه ترگمان]تاریخچه و تاریخچه اکثر کشورها شامل این مرحله اولیه تغییر از اختیارات محلی به قدرت متمرکز است
[ترجمه گوگل]تاریخچه و تاریخچه اکثر کشورها شامل این مرحله زودگذر تغییر مکان از منطقه محلی به اقتدار متمرکز است
11. Despite comments like those from a popular Republican tea partier, parochialism is settling in on Capitol Hill.
[ترجمه ترگمان]علی رغم نظراتی مانند آن هایی که از یک tea چای معروف در جمهوری خواهان هستند، parochialism در کاپیتول هیل در حال نشستن است
[ترجمه گوگل]علیرغم نظرهایی که از طرف چای رایج جمهوریخواهان مطرح شده است، پارکوریسم در کاپیتول هیل حل و فصل می شود
12. It is caused by our idea of not giving up the advantage (the car key) we have had?Sometimes, if we abandon some of our parochialism, advantages, and intransigence, we can get more.
[ترجمه ترگمان]این مساله از ایده ما مبنی بر عدم استفاده از مزیت (کلید ماشین)که داریم، ایجاد شده است؟ گاهی اوقات، اگر برخی از parochialism، مزایا و ناسازگاری خود را رها کنیم، می توانیم بیشتر گیر بیاوریم
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که ما تصور نمیکنیم از مزیت (کلید ماشین) ما استفاده کنیم؟ گاهی اوقات، اگر ما برخی از پارک علم ما را رها کنیم، مزایا و عدم پذیرش، ما می توانیم بیشتر دریافت کنیم
13. That is to say, human beings can create a harmonious and happy paradise if they can overcome parochialism and respect each other.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، اگر انسان ها بتوانند بر parochialism غلبه کنند و به یکدیگر احترام بگذارند، انسان ها می توانند یک بهشت ایده آل و شاد ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، انسانها می توانند در صورت همکاری و خوشبختی به بهشت برسند و به یکدیگر احترام بگذارند
14. By employing comparative law in the study of editorial science, it is beneficial to overcome parochialism, strengthen logic and workability.
[ترجمه ترگمان]با به کارگیری قانون تطبیقی در مطالعه علوم سرمقاله، غلبه بر parochialism، تقویت منطق و workability مفید است
[ترجمه گوگل]با استفاده از قانون مقایسه ای در مطالعه علم سرمقاله، مفید است برای غلبه بر ناحیه بخاری، تقویت منطق و قابلیت کارکرد