کلمه جو
صفحه اصلی

opulence


معنی : غنا، وفور، توانگری، دولتمندی
معانی دیگر : سرشار

انگلیسی به فارسی

توانگری، دولتمندی، وفور، سرشار


غنیمت، توانگری، دولتمندی، وفور، غنا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the condition of being opulent.
مترادف: abundance, affluence, riches, richness, wealth
متضاد: simplicity
مشابه: conspicuous consumption, luxury, prosperity

- The opulence of the manor houses contrasted sharply with the lowly dwellings of the poor.
[ترجمه ترگمان] غنای خانه های اربابی با خانه های محقر فقرا فرق داشت
[ترجمه گوگل] غنای خانه های این قاره به شدت با خانه های فقیر فقیر مخالف است

(2) تعریف: wealth; abundance.
مترادف: abundance, affluence, copiousness, plenty, profusion, wealth
متضاد: destitution, indigence, poverty
مشابه: amplitude, bounty, cornucopia, lavishness, money, prosperity, riches, richness

• wealth, riches, affluence; abundance, plenty, galore
opulence refers to great wealth or to things that suggest someone has great wealth; a formal word.

مترادف و متضاد

غنا (اسم)
affluence, wealth, exuberance, richness, enrichment, music, singing, song, opulence

وفور (اسم)
abundance, affluence, profusion, wealth, bounty, exuberance, luxuriance, plenitude, lavishness, plurality, pluralism, opulence, plentitude, rout, superabundance

توانگری (اسم)
wealth, opulence

دولتمندی (اسم)
opulence

wealth


Synonyms: abundance, affluence, belongings, excess, fortune, goods, lap of luxury, lavishness, luxury, means, money, plenitude, possessions, property, prosperity, prosperousness, riches, stocks and bonds, substance, substantiality


جملات نمونه

1. His eyes had never beheld such opulence.
[ترجمه ترگمان]چشمان او هرگز چنین ثروتی ندیده بود
[ترجمه گوگل]چشمان او هرگز چنین قدرتی را ندیده بود

2. The house was a surreal mixture of opulence and decay.
[ترجمه ترگمان]خانه ترکیبی غیر واقعی از opulence و انحطاط بود
[ترجمه گوگل]خانه یک مخلوط سورئالی از تنوع و فرسایش بود

3. The room was decorated with stagy opulence.
[ترجمه ترگمان]اتاق با تجملات آراسته شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق با عظمت ماندگار تزئین شده بود

4. From the comparative opulence of 17-6 they then slipped into penury by conceding 18 unanswered points.
[ترجمه ترگمان]سپس با پایان دادن ۱۸ امتیاز بدون پاسخ، با تنگدستی و تنگدستی به دام افتادند
[ترجمه گوگل]از مقیاس مقیاس پذیری 17-6، آنها با بدست آوردن 18 نقطه بدون پاسخ، به نفع خود فرو رفتند

5. But amid all the opulence Mrs Marcos held up a pair of innocuous blue espadrilles as her favourite pair.
[ترجمه ترگمان]اما در میان همه the، خانم مارکوس یک جفت جوراب آبی بی ضرر به عنوان جفت مورد علاقه اش را بالا گرفت
[ترجمه گوگل]اما در میان همه چشمانداز خانم مارکوس، جفت اسباب بازی های آبی بی خطر را به عنوان جفت مورد علاقه خود قرار داد

6. After the opulence of the rest of the palace, the workaday Tudor Kitchens come as something of a relief.
[ترجمه ترگمان]بعد از رفاه و آسایش همه قصر، the که به سبک تئودور بیدار شده بود نوعی آرامش به وجود آمد
[ترجمه گوگل]پس از غنای بقیه قصر، آشپزخانه های Tudor Workaday به عنوان چیزی از امداد رسانی می آیند

7. He found it difficult to reconcile the opulence he had just witnessed with the poverty of some of the surrounding districts.
[ترجمه ترگمان]وی دریافت که سازگاری با رفاهی که با فقر برخی از مناطق اطراف خود دیده بود، دشوار بود
[ترجمه گوگل]او دشوار بود که با روحیه ای که وی شاهد فقر برخی از مناطق اطراف آن بود، آشتی یابد

8. He owes his opulence to work hard.
[ترجمه ترگمان]ثروت خود را به سختی مدیون است
[ترجمه گوگل]او به سختی کار می کند

9. Though most of the opulence can be found within, it is the beaten domes of metal that adorn the minarets that serve as a shining beacon drawing Islam's faithful to Salat .
[ترجمه ترگمان]اگر چه بیشتر of را می توان در داخل آن یافت، این گنبدهای خرد شده فلزی است که مناره ها را تزئین می کنند که به عنوان یک راهنمای درخشان برای زنده کردن اسلام به نماز است
[ترجمه گوگل]گرچه بیشتر اوج می تواند درون آن یافت شود، گنبدهای ضرب شده فلزی که مناره هایشان را تزئین می کنند و به عنوان یک چشم انداز درخشان به رسمیت شناختن اسلام به سالات خدمت می کنند

10. Pinot Blanc develops a characteristic roundness and opulence. Rich, full-bodied and with a long finish, its complex aroma is reminiscent of woodland and is sometimes slightly smoky.
[ترجمه ترگمان]pinot بلان یک گونه گردی خاص و opulence را توسعه می دهد این عطر پیچیده غنی، سالم و با دوام طولانی، یادآور جنگلی است و گاهی کمی دود آلود است
[ترجمه گوگل]پینو بلان دارای یک گرد وخاک مشخصی است Rich، full-bodied و با پایان طولانی، عطر پیچیده آن یادآور جنگل و گاهی کمی دود است

11. Dickens contrasts the opulence of France's nobility with indigence of her peasants.
[ترجمه ترگمان]دیکنز با فقر و تنگدستی peasants، ثروت و اصالت اشرافی فرانسه را مقایسه می کند
[ترجمه گوگل]دیکنز تنوع اعراب فرانسه را با بی دقتی دهقانان خود مقایسه می کند

12. Tokay Pinot Gris develops a characteristic roundness and opulence. Rich, full-bodied and with a long finish, its complex aroma is reminiscent of woodland and is sometimes slightly smoky.
[ترجمه ترگمان]Tokay pinot Gris یک گونه گردی خاص و opulence را پرورش می دهد این عطر پیچیده غنی، سالم و با دوام طولانی، یادآور جنگلی است و گاهی کمی دود آلود است
[ترجمه گوگل]توکیو پینو گریس یک گرد وخاک مشخصی دارد Rich، full-bodied و با پایان طولانی، عطر پیچیده آن یادآور جنگل و گاهی کمی دود است

13. The opulence of Ashurbanipal's court at Nineveh became legendary.
[ترجمه ترگمان]غنای دربار of در نینوا افسانه ای شد
[ترجمه گوگل]عظمت دادگاه Ashurbanipal در Nineve افسانه ای شد

14. Dickens contrasts the opulence of Frances nobility with the indigence of her peasants.
[ترجمه ترگمان]دیکنز ثروت of را با فقر of مقایسه می کند
[ترجمه گوگل]دیکنز تنوع نجیب زاده فرانسیس را با بی ثباتی دهقانان مقایسه می کند

پیشنهاد کاربران

ثروت، تمول

تجمل


کلمات دیگر: