1. Three times Bryant was nominated for office but he was never elected.
برایانت سه بار این منصب نامزد شد اما هرگز انتخاب نشد
2. The President nominated him for Secretary of State.
رئیس جمهور وی را برای وزارت امور خارجه نامزد کرد
3. Though Danny was nominated last, he emerged as the strongest candidate.
اگرچه دنی به عنوان آخرین نفر نامزد شد,اما به عنوان قویترین نامزد ظاهر شد
4. he could nominate all of those islands
او می توانست نام همه ی آن جزایر را بگوید.
5. the president shall nominate and by the advice and consent of the senate, shall appoint ambassadors
رئیس جمهور سفیران را پیشنهاد و پس از مشورت و توافق مجلس سنا آنها را منصوب می کند.
6. Ten critics were asked to nominate their Book of the Year.
[ترجمه ترگمان]از ده منتقد خواسته شد تا کتاب سال خود را نامزد کنند
[ترجمه گوگل]از منتقدان ده ساله خواسته شد که کتاب سال خود را معرفی کنند
7. Can I nominate someone as a proxy to sign for me?
[ترجمه ترگمان]آیا می توانم کسی را به عنوان نماینده برای من نامزد کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم کسی را به عنوان یک پروکسی معرفی کنم که برای من امضا کند؟
8. The public will be able to nominate candidates for awards such as the MBE.
[ترجمه Mr hash] عموم مردم میتوانند کاندید هایی برای جوایزی مانند mbe منصوب کنند
[ترجمه ترگمان]مردم می توانند کاندیداهایی مانند the را نامزد کنند
[ترجمه گوگل]مردم می توانند نامزدها برای جوایز مانند MBE را معرفی کنند
9. I nominate John to represent us at the meeting.
[ترجمه Mr hash] من جان را به عنوان نماینده مان در جلسه منصوب کردم
[ترجمه ترگمان]من جان را برای نمایندگی ما در جلسه معرفی می کنم
[ترجمه گوگل]من جان را به نمایندگی از ما در جلسه نامزد کردیم
10. The EU would nominate two members to the committee.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه اروپا دو عضو کمیته را نامزد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اتحادیه اروپا دو عضو را به کمیته معرفی می کند
11. Would you like to nominate anyone for/as director?
[ترجمه ترگمان]آیا می خواهید کسی را به عنوان مدیر معرفی کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا مایلید هر کسی را به عنوان / به عنوان مدیر معرفی کنید؟
12. Parliament asked Shahroudi to nominate other candidates and he submitted four names, including two men already rejected by parliament.
[ترجمه ترگمان]پارلمان از شاهرودی خواست تا نامزدهای دیگر را نامزد نماید و چهار نام از جمله دو مرد که قبلا توسط پارلمان رد شده بودند را تحویل داد
[ترجمه گوگل]پارلمان از شاهرودی خواست نامزدهای دیگر را نامزد کند و چهار نام را از جمله دو مرد که پارلمان را رد کرده اند، ارائه داد
13. It was expected that he would nominate Bramwell as his successor.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رفت که او Bramwell را به عنوان جانشین خود معرفی کند
[ترجمه گوگل]انتظار می رفت که او برامول را به عنوان جانشینش معرفی کند
14. Last week, I asked readers to nominate which character they would vote out of the soaps.
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته، من از خوانندگان خواستم که کدام شخصیت را نامزد کنند تا از صابون استفاده کنند
[ترجمه گوگل]هفته گذشته، از خوانندگان خواسته شد تا شخصیتی را انتخاب کنند که از صابون رأی داده است
15. They said Democrats should be allowed to nominate the Democrat of their choosing, and Republicans, the Republican candidate of theirs.
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که دموکرات ها باید به دموکرات ها اجازه دهند تا دمکرات ها را از انتخاب خود نامزد کنند، و جمهوری خواهان، کاندیدای جمهوری خواهان آن ها
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که دموکرات ها باید به نامزد دموکرات انتخاب خود و جمهوری خواهان، نامزد جمهوری خواهان خود باشند
16. Both parties have also agreed that they will nominate representatives to begin discussions on setting up a community liaison committee.
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف همچنین توافق کرده اند که نمایندگان را برای آغاز بحث هایی در زمینه تشکیل کمیته روابط اجتماعی نامزد کنند
[ترجمه گوگل]هر دو طرف نیز توافق کرده اند که نمایندگان را برای برگزاری بحث درباره راه اندازی کمیته ارتباطات محلی برگزار نمایند
17. In early 1966 Hayes was asked to nominate any prisoners he felt should be transferred to these new secure prisons.
[ترجمه ترگمان]در اوایل سال ۱۹۶۶ از هیز خواسته شد تا هر زندانی را که احساس می کرد به این زندان های امن جدید منتقل شود، معرفی کند
[ترجمه گوگل]در اوایل سال 1966، هیس از هر گونه زندانی که احساس می کرد باید به این زندان های امنیتی جدید منتقل شود، نامزد شود