1. She was once a political nonentity, but has since won a formidable reputation as a determined campaigner.
[ترجمه ترگمان]او زمانی یک فرد nonentity سیاسی بود، اما از آن زمان به عنوان یک مبارزه سرسخت در برابر مبارزه انتخاباتی شرکت کرده بود
[ترجمه گوگل]او یک بار یک نهاد سیاسی بود، اما از آن زمان تا به حال یک شهرت قدرتمند به عنوان یک مبارز مصمم شناخته شده است
2. How could such a nonentity become chairman of the company?
[ترجمه ترگمان]چگونه چنین فردی می تواند به عنوان رئیس شرکت تبدیل شود؟
[ترجمه گوگل]چطور چنین شخصیتی رئیس شرکت می شود؟
3. She was written off then as a political nonentity.
[ترجمه ترگمان]او در آن هنگام به عنوان a سیاسی نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]او پس از آن به عنوان یک شخصیت سیاسی نوشته شد
4. This collection of essays is saved from nonentity by the stature of the contributors.
[ترجمه ترگمان]این مجموعه از مقالات از لحاظ قد و قامت the از nonentity گرفته می شود
[ترجمه گوگل]این مجموعه ای از مقالات از طرف افراد غیرقانونی به واسطه میزان مشارکت کنندگان ذخیره شده است
5. She treated him as a nonentity.
[ترجمه ترگمان]با او به عنوان یک فرد ناشناس رفتار می کرد
[ترجمه گوگل]او او را به عنوان یک فرد بیگناه درمان کرد
6. Chamberlain, she told him, was a nonentity.
[ترجمه ترگمان]او به او گفت: Chamberlain، a بود
[ترجمه گوگل]چمبرلین، او به او گفت، غیرمسلمان بود
7. He's famous in Europe, but a nonentity in the U. S.
[ترجمه ترگمان]در اروپا معروف است، اما در ایالات U کم تر nonentity اس
[ترجمه گوگل]او در اروپا مشهور است، اما در U S
8. Oh, yes, the nonentity of a junior health minister.
[ترجمه ترگمان] اوه، بله، nonentity وزیر بهداشت سال سوم
[ترجمه گوگل]آه، بله، نامزدی وزیر بهداشت جوان
9. Modigliani would never have stayed with a nonentity.
[ترجمه ترگمان]Modigliani هرگز با کسی که کسی را در آن جا به جا نخواهد گذاشت، نخواهد ماند
[ترجمه گوگل]مودیلیانی هرگز با یک شخصیت ناکام ماند
10. Your customer nonentity, or your forum password mistake, or your accountnumberhave beenedtargeted by the managingperson.
[ترجمه ترگمان]مشتری شما، یا اشتباه کاربری شما، یا accountnumberhave beenedtargeted توسط the، بی ارزش است
[ترجمه گوگل]نامحدود مشتری یا اشتباه رمز عبور انجمن شما یا شماره حساب شما توسط مدیر عامل هدایت شده است
11. I spoke to some nonentity at the company who couldn't give me any information.
[ترجمه ترگمان]من با کسی که هیچ اطلاعاتی به من نداده بود، با کسی که هیچ اطلاعاتی به من نداده بود، حرف زدم
[ترجمه گوگل]من با بعضی از افراد غیرمستقیم در این شرکت صحبت کردم که نمیتوانست به من اطلاعات بدهد
12. "Know" is an answer of affirmation, nonentity the slightest problem.
[ترجمه ترگمان]\"Know\" پاسخ تایید و کوچک ترین مشکل است
[ترجمه گوگل]'بدانید' پاسخی از تأیید است، بی پروا کوچکترین مشکل است
13. Instead, they should choose some harmless, plodding nonentity like Belgium's prime minister, Herman van Rompuy.
[ترجمه ترگمان]درعوض، آن ها باید برخی از harmless بی خطر و plodding مانند نخست وزیر بلژیک، هرمان ون Rompuy را انتخاب کنند
[ترجمه گوگل]در عوض، آنها باید بعضی از بی قید و شرط های ناخوشایند مانند نخست وزیر بلژیک، هرمان ون رامپویی را انتخاب کنند
14. It is like Mr. Nonentity toting his Gujarati dictionary eVery abundancewITe.
[ترجمه ترگمان]مثل این است که آقای nonentity فرهنگ Gujarati his را باخود برده باشد
[ترجمه گوگل]این همانند آقای غیرقانونی است که به فرهنگ لغت گجراتی خود دسترسی پیدا می کند
15. Lao Tzu looks for actuality from nonentity, looks for movement from stillness, looks for mightiness from limpness. They are the authenticity content of life.
[ترجمه ترگمان]تائو تائو با ظاهر شدن از nonentity، به دنبال حرکت از سکوت است، به دنبال mightiness از limpness آن ها اصالت و اصالت زندگی هستند
[ترجمه گوگل]Lao Tzu به دنبال واقعیت از nonentity، به دنبال حرکت از سکوت، به نظر می رسد توانایی از لنگی آنها محتوای اصالت زندگی هستند