کلمه جو
صفحه اصلی

nobby


معنی : قلنبه، عالی، درجه یک، خیلی شیک، اعلی
معانی دیگر : (انگلیس - خودمانی) شیک، مال پول دارها، وابسته به کله گنده های اجتماع، ظریف

انگلیسی به فارسی

قلنبه، درجه یک، اعلی، ظریف، خیلی شیک، عالی


هیچی، قلنبه، خیلی شیک، درجه یک، اعلی، عالی


مترادف و متضاد

قلنبه (صفت)
baggy, lumpy, pompous, highfalutin, nobby, bombastic, outstanding, flocculate, sonorous, high-flown, stilted, stodgy

عالی (صفت)
superior, super, great, fine, top, high-toned, high, grand, brave, gallant, beautiful, splendid, exquisite, excellent, superb, capital, immense, spiffy, imperial, magnificent, nobby, supreme, outstanding, superlative, swank, elevated, lofty, famous, copacetic, top-hole, remarkable, topping, high-grade, sublime, exalted, first-rate, unrivaled, palmary, ripping, wally, whizbang, whizzbang

درجه یک (صفت)
prime, nobby, first-string, classy, copacetic, top-hole, top-notch

خیلی شیک (صفت)
nobby, ritzy

اعلی (صفت)
super, nobby, supreme, topmost, superfine

جملات نمونه

1. The pub where I had arranged to meet Nobby was a good five minutes walk further on.
[ترجمه ترگمان]جایی که برای آشنایی با نابی ترتیب داده بودم پنج دقیقه بیشتر طول کشید
[ترجمه گوگل]میخانه ای که من برای دیدار با نبی آماده کرده بودم پنج دقیقه خوب بود

2. I remember one lad, Nobby Clark, who could not stand the pace.
[ترجمه ترگمان]من یکی از بچه ها را به یاد می آورم، نابی کلارک که نمی توانست این سرعت را تحمل کند
[ترجمه گوگل]من یکی از نبی کلارک را میبینم که نمیتواند سرعت را حفظ کند به یاد میآورم

3. But we'll play Robin Hood—it's nobby fun.
[ترجمه ترگمان]اما ما رابین هود بازی می کنیم، بازی خوبیه
[ترجمه گوگل]اما ما رابین هود را بازی خواهیم کرد - این بسیار سرگرم کننده است

4. Nobby and I set out for Croydon.
[ترجمه ترگمان] من و نابی برای \"Croydon\" رفتیم بیرون
[ترجمه گوگل]نبی و من برای کروئیدون

5. Nobby Solano took him over when he was coaching Universitario last year.
[ترجمه ترگمان]در سال گذشته نابی او را در حالی که مربی گری گوری بود پذیرفت
[ترجمه گوگل]نوبئل سولانو زمانیکه او در سال گذشته Coaching Universitario را ترتیب داد، او را بر عهده گرفت

6. Roger was not a classy player, but, like Nobby Stiles a decade or so later, he had a phenomenal work ethic.
[ترجمه ترگمان]راجر یک بازیکن درجه یک نبود، اما مانند نابی یک دهه یا بیشتر بعد از آن یک اخلاق کار فوق العاده داشت
[ترجمه گوگل]راجر یک بازیگر درجه یک بود، اما، مثل یک سال نابغه یا حتی بعد از آن، او یک اخلاق کاری فوق العاده ای داشت

7. Nobby tries to make Jim responsible for the missing five-pound note.
[ترجمه ترگمان]نابی سعی می کند که جیم را مسئول این اسکناس پنج پوندی کند
[ترجمه گوگل]نبی تلاش می کند که جیم را مسئول ضبط پنج پوند گمشده کند

8. But Nobby coming in with that experience means there is more competition up front.
[ترجمه ترگمان]اما نابی همراه با این تجربه به این معنی است که رقابت بیشتری در پیش است
[ترجمه گوگل]اما Nobby در این تجربه به این معنی است که رقابت های بیشتری وجود دارد

9. When you think of England, you think of Bobby Moore being lifted up and Nobby Stiles dancing on the pitch.
[ترجمه ترگمان]وقتی به انگلستان فکر می کنی، فکر می کنی بابی مور از زمین بلند شده و نابی در زمین رقص می رقصد
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما از انگلستان فکر می کنید، شما فکر می کنید که بابی مور بالا برود و Nobby Stiles رقص در زمین

10. I was with her and her favourite beagle in some nobby restaurant.
[ترجمه ترگمان]من با اون و یه جاسوس مورد علاقه تو یه رستوران بزرگ بودم
[ترجمه گوگل]در برخی از رستوران های نابینا با او و نگین مورد علاقه او بودم

11. The latter departed, and at one o'clock reappeared, stunningly arrayed in a dark-blue walking dress, with a nobby hat to match.
[ترجمه ترگمان]دومی رخت بر بست و ساعت یک بعد از ظهر ظاهر شد، stunningly را با لباس آبی تیره پوشیده بود و کلاه nobby به دست داشت
[ترجمه گوگل]دومی رفت و در یک ساعت دوباره ظاهر شد، به شدت در لباس پیاده روی تاریک آبی قرار گرفت، با کلاه نجیب برای مطابقت

12. I disinterred my eightpence and took the road with Nobby, a respectable, downhearted tramp who carried a spare pair of boots and visited all the Labour Exchanges.
[ترجمه ترگمان]آن ها را کنار زدم و با نابی راه را کنار زدم و راه را با نابی در میان گذاشتم، مردی محترم و با دل شکسته که یک جفت چکمه اضافی همراه داشت و همه اعضای حزب کارگر را بازدید می کرد
[ترجمه گوگل]من هشت پا را از بین بردم و جاده را با نبی، یک جاه طلبی محکم و ضعیف، که یک جفت چکمه ی غیرقابل جابجایی داشتم و از همه تبادل کار بازدید کردم، رد کردم

13. The 1966 World Cup winners' medal won by the England midfielder Nobby Stiles has been bought at auction for a record price by Manchester United, the player's club for most of his career.
[ترجمه ترگمان]برنده جام جهانی ۱۹۶۶ و برنده جام جهانی ۱۹۶۶ در منچستر یونایتد در حراجی به خاطر قیمت بی سابقه باشگاه منچستر یونایتد در باشگاه فوتبال منچستر یونایتد به دست آمد
[ترجمه گوگل]مدال برنده جام جهانی 1966 که توسط نبی استیل هافبک بریتانیا به دست آورد، در مناقصه برای قیمت ثبت شده توسط منچستر یونایتد، باشگاه بازیکن برای اکثر حرفه های خود، خریداری شده است

14. Behind George Best, Bobby Charlton and Dennis Law sat Nobby Stiles, Bill Foulkes and David Sadler.
[ترجمه ترگمان]در پشت سر جرج Best، بابی چارلتون و دنیس لاو در نابی، بیل Foulkes و دیوید Sadler نشسته بودند
[ترجمه گوگل]پشت جورج بهترین، بابی چارلتون و دنیس قانون نشسته است Nobi Stiles، بیل Foulkes و دیوید Sadler


کلمات دیگر: