کلمه جو
صفحه اصلی

normality


معنی : حالت عادی، هنجاری، به هنجاری
معانی دیگر : حالت عادی، به هنجاری

انگلیسی به فارسی

هنجاری، بهنجاری، حالت معمولی، وضع عادی، وضعیت طبیعی


عادی، حالت عادی، هنجاری، به هنجاری


انگلیسی به انگلیسی

• standard thing, normalcy, normal thing
normality is a situation in which everything is normal.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] نرمالیته
[نساجی] نرمالیته
[ریاضیات] نرمال بودن، هنجار بودن

مترادف و متضاد

حالت عادی (اسم)
normality

هنجاری (اسم)
normality

به هنجاری (اسم)
normality

جملات نمونه

1. normality or normalcy, n.
هنجاری،بهنجاری،حالت معمولی،وضع عادی،وضعیت طبیعی

2. We're hoping for a return to normality as soon as possible.
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم هر چه زودتر به زندگی عادی برگردیم
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که در اسرع وقت به عادی بازگردیم

3. A complete return to normality may take weeks.
[ترجمه ترگمان]بازگشت کامل به حالت عادی ممکن است هفته ها طول بکشد
[ترجمه گوگل]بازگشت کامل به عادی ممکن است چند هفته طول بکشد

4. By now any semblance of normality had disappeared.
[ترجمه ترگمان]تا آن زمان هر حالت عادی ناپدید شده بود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر هر گونه ظاهری عادی از بین رفته است

5. At least a semblance of normality has been restored to parts of the country.
[ترجمه ترگمان]حداقل یک وضعیت عادی به بخش هایی از کشور بازگردانده شده است
[ترجمه گوگل]حداقل یک نمونه از عادت به بخش های کشور بازگشته است

6. A semblance of normality has returned with people going to work and shops re-opening.
[ترجمه ترگمان]زندگی عادی با افرادی بازگشته است که می خواهند کار کنند و مغازه ها دوباره باز شوند
[ترجمه گوگل]ظاهر معمولی با افرادی که به کار و بازخرید باز می گردند بازگشته است

7. They are hoping for a return to normality now that the war is over.
[ترجمه ترگمان]آن ها امیدوارند که اکنون که جنگ تمام شده است، به حالت عادی باز گردند
[ترجمه گوگل]آنها اکنون امیدوار هستند که به حالت عادی باز گردند

8. He tried to restore some semblance of normality to their home life.
[ترجمه ترگمان]او تلاش کرد تا زندگی عادی خود را به زندگی بازگرداند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد برخی از ظواهر عادت به زندگی خود را بازگرداند

9. We'll soon get back to some semblance of normality .
[ترجمه ترگمان]به زودی به صورت ظاهری عادی بر می گردیم
[ترجمه گوگل]ما به زودی به برخی از ظاهر normalality بازگشت

10. Now that the civil war is over, relative normality has returned to the south of the country.
[ترجمه ترگمان]اکنون که جنگ داخلی تمام شده است، وضعیت عادی زندگی به جنوب کشور بازگشته است
[ترجمه گوگل]اکنون که جنگ داخلی پایان یافته است، عادی نسبی به جنوب کشور بازگشته است

11. Of course, not all judgments about psychological normality whether by therapists or by other people-are based on the degree of expressiveness.
[ترجمه ترگمان]البته، همه قضاوت ها در مورد شرایط روانی یا روانی یا توسط افراد دیگر - براساس درجه بیانگری نیستند
[ترجمه گوگل]البته، تمام قضاوت های مربوط به عادت روان شناختی که توسط درمانگرها یا افراد دیگر انجام می شود، بر اساس میزان بیان است

12. The normality judgment task has an additional purpose.
[ترجمه ترگمان]وظیفه داوری نرمال، یک هدف اضافی دارد
[ترجمه گوگل]وظیفه قضاوت عادی یک هدف اضافی است

13. The activity gave a normality to the scene which belied the extraordinary events that had taken place there just a few days before.
[ترجمه ترگمان]این فعالیت به صحنه ای حالت عادی داد که به اتفاقات خارق العاده ای که چند روز قبل در آنجا رخ داده بود، خیانت می کرد
[ترجمه گوگل]این فعالیت به صحنه ای عادت کرد که حوادث فوق العاده ای را که در آن چند روز پیش اتفاق افتاده بود، تکرار کرد

14. The normality of Highly dangerous cars crash violently in comparison with?
[ترجمه ترگمان]شرایط عادی بودن ماشین های بسیار خطرناک در مقایسه با آن ها به شدت برخورد می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا عادی بودن خودروهای بسیار خطرناک در مقایسه با؟

15. In this respect, the basic criterion for normality is not actual occurrence but contextual plausibility.
[ترجمه ترگمان]در این رابطه، معیار پایه برای نرمال بودن، وقوع واقعی نیست، بلکه ممکن است قابل قبول باشد
[ترجمه گوگل]در این راستا، معیار اساسی برای عادی وقوع واقعی نیست، بلکه قابل اعتماد بودن محتوا است

پیشنهاد کاربران

میشه لطفا شما که به عنوان لینک اول گوگل میاین توضیحات سایتتون جلوی کلمه نیاد و معنای کلمه بیاد یا این که کلا برید کنار تا معنای کلمات رو از دیکشنری های دیگه گوگل سریع بگیریم
معنی normality - معانی، کاربردها، تحلیل، بررسی تخصصی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و . . . در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید
این چیه لازمه؟!!!!! خب کلیک می کنیم دیگه پس چه غلطی می خوایم بکنیم.
حتما باید بیایم توی سایتتون که پول تبلیغاتتون هدر ندره اه

نرمال بودگی
نرمال بودن
طبیعی بودن


کلمات دیگر: