کلمه جو
صفحه اصلی

ogre


معنی : غول، ادمخوار، غول پیکر، ادم موحش
معانی دیگر : (در افسانه و داستان های جن و پری) عفریت، آدمخوار، دیو

انگلیسی به فارسی

غول، آدم موحش


جادوگر، غول، غول پیکر، ادم موحش، ادمخوار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: ogreish (adj.), ogreishly (adv.)
(1) تعریف: an ugly giant or monstrous person that eats people, esp. one in folk tales and children's stories.
مشابه: beast, bogeyman, Cyclops, ghoul, giant, Minotaur, monster

(2) تعریف: an especially evil, hideous, or cruel person.
مترادف: barbarian, beast, demon, fiend, miscreant, monster, savage
مشابه: brute, cutthroat, ghoul

• hideous and cruel man, monster; man-eating giant in fairy tales and folklore
an ogre is a character in fairy stories who is large, cruel, and frightening.
an ogre is also a person or situation that you find very frightening.

مترادف و متضاد

غول (اسم)
hole, ear, cave, cavern, corral, bogy, giant, ogre, colossus, ghoul, gargantua, bugaboo, hobgoblin

ادمخوار (اسم)
ogre, cannibal, fee-faw-fum, man-eater

غول پیکر (اسم)
ogre, colossus, gargantua, warlock, titan

ادم موحش (اسم)
ogre

nasty person


Synonyms: demon, devil, fiend, giant, monster, monstrosity, specter, troll


Antonyms: humanitarian, philanthropist


جملات نمونه

1. the prodigious size of the white ogre
هیکل سهمگین دیو سفید

2. Her father sounded like a real ogre.
[ترجمه ترگمان] پدرش مثل یه غول واقعی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]پدرش مانند یک غول واقعی صدا می زد

3. My boss is a real ogre.
[ترجمه ترگمان] رئیسم یه غول واقعیه
[ترجمه گوگل]رئیس من یک غول واقعی است

4. The ogre demanded the annual sacrifice of a young village lass to satisfy his blood lust.
[ترجمه ترگمان]غول خواستار فداکاری سالانه یک دختر روستایی جوان شد تا شهوت خونش را ارضا کند
[ترجمه گوگل]جادوگر خواستار قربانی سالانه یک جوانان روستای جوان برای رفع خستگی خون شد

5. Perhaps he was not just another male ogre, after all.
[ترجمه ترگمان]شاید او فقط یک غول مرد دیگر نبود
[ترجمه گوگل]شاید او فقط یکی دیگر از غول های مرد بود، پس از همه

6. The cat had to deal with the ogre.
[ترجمه ترگمان]گربه با غول برخورد کرده بود
[ترجمه گوگل]گربه مجبور شد با غول برخورد کند

7. The ogre became so wealthy by being a great landowner; people had to pay tribute to him to get any-thing.
[ترجمه ترگمان]غول از این که یک مالک بزرگ بود ثروتمند شد؛ مردم مجبور بودند به او احترام بگذارند تا هر چیزی را به دست آورد
[ترجمه گوگل]جادوگر تبدیل به یک ثروتمند شد و مالک زمین شد مردم مجبور بودند به او احترام بگذارند تا چیزی به دست بیاورند

8. The giant: An ogre, mean and ugly.
[ترجمه ترگمان] غول، بدجنس، زشت و زشت
[ترجمه گوگل]غول غار، متوسط ​​و زشت است

9. Ogre bands are often recruited as mercenaries into the Empire's armies, where their great strength is highly valued.
[ترجمه ترگمان]گروه های Ogre اغلب به عنوان سرباز مزدور در ارتش های امپراطوری استخدام می شوند، که در آن قدرت عظیم آن ها بسیار ارزشمند است
[ترجمه گوگل]گروه های اوغ اغلب به عنوان مزدوران به ارتش امپراتوری استخدام می شوند، جایی که قدرت بزرگ آنها بسیار ارزشمند است

10. You know, he is seen as an ogre.
[ترجمه ترگمان] میدونی، اون مثل یه غول دیده میشه
[ترجمه گوگل]می دانید، او به عنوان یک غول دیده می شود

11. In fact, it was the ogre who owned the land that the king had just driven through.
[ترجمه ترگمان]در واقع، اون هیولایی بود که صاحب زمین شده بود که پادشاه تازه از آن عبور کرده بود
[ترجمه گوگل]در حقیقت، این جادوگر بود که سرزمینهایی را که پادشاه به آن سوار شده بود، متعلق داشت

12. The swamp will flow with ogre blood this day!
[ترجمه ترگمان]این روزها مرداب با خون غول جریان پیدا می کنه!
[ترجمه گوگل]باتلاقی که امروزه بافته شده است، باتلاق می شود

13. Ogden, our ogre nanny, was very gentle with young Jonathon.
[ترجمه ترگمان]اگدن، پرستار غول ما، خیلی آرام با Jonathon جوان بود
[ترجمه گوگل]اوگدن، پرستار غول پیکر ما با ژانتاون جوان بسیار آرام بود

14. But for every ogre that fell, It'seemed three more took its place.
[ترجمه ترگمان]اما برای هر غول که می افتاد، به نظر می رسید که سه تای دیگر جای خود را گرفته اند
[ترجمه گوگل]اما برای هر جادوگر که سقوط کرد، سه نفر دیگر جای خود را گرفتند

15. You will not ruin things this time, ogre. Kill it.
[ترجمه ترگمان] تو این دفعه چیزها رو خراب نمی کنی، غول بکشش
[ترجمه گوگل]این بار این چیزا رو خراب نکردی بکشش

پیشنهاد کاربران

دیو آدمخوار

An ogre ( feminine: ogress ) is a legendary monster usually depicted as a large, hideous, man - like being that eats ordinary human beings, especially infants and children. Ogres frequently feature in mythology, folklore, and fiction throughout the world

noun
[count]
1 : an ugly giant in children's stories that eats people
2 : someone or something that is very frightening, cruel, or difficult to deal with
The book portrays their father as an ogre who mistreated them.
the ogre of inflation

عفریت - غول آدمخوار

اُگِر

شاخ یک موضوع و آدم کار بلد
The notion of film producers as the ogre of the movie business. . .

Orc vs Ogre خیلی به هم شباهت دارن
تصاویرش رو براتون میزارم


کلمات دیگر: