معنی : خوش رویی
neighborliness
معنی : خوش رویی
انگلیسی به فارسی
مهربانی، پرمهری، دوستواری، گرمی
انگلیسی به انگلیسی
• neighborly kindness; friendliness
مترادف و متضاد
خوش رویی (اسم)
beauty, affability, amiability, geniality, neighborliness, cordiality, hospitality, attractiveness, handsomeness
جملات نمونه
1. The traditional friendship, good neighborliness, mutual trust, mutually beneficial cooperation and generations of friendliness between China and Asian neighbors are gaining increasing popularity.
[ترجمه ترگمان]دوستی سنتی، اعتماد متقابل، اعتماد متقابل، هم کاری سودمند متقابل و نسل های دوستانه بین چین و همسایگان آسیا محبوبیت فزاینده ای پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]دوستی سنتی، همسایگی خوب، اعتماد متقابل، همکاری متقابل مفید و نسل دوستانه بین چین و همسایگان آسیایی در حال افزایش محبوبیت هستند
[ترجمه گوگل]دوستی سنتی، همسایگی خوب، اعتماد متقابل، همکاری متقابل مفید و نسل دوستانه بین چین و همسایگان آسیایی در حال افزایش محبوبیت هستند
2. We value community, the neighborliness that expresses itself through raising the barn or coaching the team.
[ترجمه ترگمان]ما جامعه ارزشی داریم، neighborliness که خود را از طریق افزایش انبار و یا مربیگری تیم بیان می کند
[ترجمه گوگل]ما ارزش جامعه، همسایگی است که خود را از طریق بالا بردن انبار یا مربی تیم بیان می کند
[ترجمه گوگل]ما ارزش جامعه، همسایگی است که خود را از طریق بالا بردن انبار یا مربی تیم بیان می کند
3. This has an upward spiraling effect, encouraging more neighborliness and more small acts that create attractive social places.
[ترجمه ترگمان]این یک اثر مارپیچ رو به بالا دارد، neighborliness بیشتر و اقدامات کوچک تری را تشویق می کند که مکان های اجتماعی جذاب را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]این یک اثر اسپیرینگ رو به بالا است، تشویق همسایگی بیشتر و اقدامات کوچکتر که مکان های جذاب اجتماعی را ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]این یک اثر اسپیرینگ رو به بالا است، تشویق همسایگی بیشتر و اقدامات کوچکتر که مکان های جذاب اجتماعی را ایجاد می کنند
4. He remained guided by the old - fashioned principles of hard work, honesty, neighborliness and thrift.
[ترجمه ترگمان]او همچنان از اصول قدیمی کار سخت، صداقت، صداقت، و thrift پیروی می کرد
[ترجمه گوگل]او با اصول قدیمی کار سخت، صداقت، همسویی و رفاه باقی ماند
[ترجمه گوگل]او با اصول قدیمی کار سخت، صداقت، همسویی و رفاه باقی ماند
5. To develop long-term and stable friendly cooperative relations of good neighborliness with India is an unswerving policy of the Chinese government.
[ترجمه ترگمان]توسعه روابط دوستانه طولانی مدت و پایدار روابط خوب با هند سیاست unswerving دولت چین است
[ترجمه گوگل]توسعه روابط همکاری دوستانه درازمدت و پایدار با همسایگی خوب با هند، یک سیاست بی نظیر دولت چین است
[ترجمه گوگل]توسعه روابط همکاری دوستانه درازمدت و پایدار با همسایگی خوب با هند، یک سیاست بی نظیر دولت چین است
6. Relations between countries based on the fundaments of mutual respect and neighborliness.
[ترجمه ترگمان]روابط بین کشورها بر پایه مبانی احترام متقابل و neighborliness
[ترجمه گوگل]روابط بین کشورها بر اساس مبانی احترام متقابل و همسایگی
[ترجمه گوگل]روابط بین کشورها بر اساس مبانی احترام متقابل و همسایگی
7. In its foreign relations, the Chinese nation has advocated cordiality, benevolence, good - neighborliness and universal harmony.
[ترجمه ترگمان]ملت چین در روابط خارجی خود از صمیمیت، خیرخواهی، حسن نیت، سازگاری و هماهنگی جهانی دفاع کرده است
[ترجمه گوگل]در روابط خارجی خود، ملت چینی از صمیمیت، خیرخواهی، همسایگی و هماهنگی جهانی حمایت کرده است
[ترجمه گوگل]در روابط خارجی خود، ملت چینی از صمیمیت، خیرخواهی، همسایگی و هماهنگی جهانی حمایت کرده است
پیشنهاد کاربران
روابط حسنه - دوستی
همسایه دوستی
همسایگی
کلمات دیگر: