کلمه جو
صفحه اصلی

nifty


معنی : جذاب، زیرک، چالاک، نکته دان
معانی دیگر : (امریکا - خودمانی - واژه ی کلی مبنی بر خشنودی) خوب، شیک، فرز، زبل، قبراق، ترگل ورگل، خیلی خوب

انگلیسی به فارسی

خیلی خوب، جذاب، زیرک، چالاک، نکته دان


عالی، جذاب، نکته دان، چالاک، زیرک


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: niftier, niftiest
• : تعریف: (informal) attractive, stylish, admirable, or cleverly contrived.

- I wish I could think of a nifty invention that would make me a lot of money.
[ترجمه ترگمان] ای کاش می تونستم به یه اختراع nifty فکر کنم که باعث میشه پول زیادی بدست بیارم
[ترجمه گوگل] من آرزو می کنم که بتوانم از یک اختراع شگفت انگیز که به من پول زیادی می دهد فکر کنم
- That's a nifty hat you're wearing!
[ترجمه ترگمان] کلاه قشنگیه که پوشیدی!
[ترجمه گوگل] این کلاه عالی شما پوشیدنی!

• great, neat; clever; stylish (colloquial)
something that is nifty is neat and pleasing or cleverly done; an informal word.

مترادف و متضاد

جذاب (صفت)
absorbing, charming, appealing, nifty, cute, slick, fetching, lovable, loveable, dashing, bonnie, bonny, copacetic, personable, well-off

زیرک (صفت)
brilliant, clever, sharp, nifty, parlous, smart, acute, keen, alert, shrewd, nimble, cunning, adroit, agile, versatile, insinuating, astute, designing, sagacious, subtile, subtle, knowledgeable, gash, perspicacious, canny, wily, resourceful, elusive

چالاک (صفت)
nifty, handy, smart, nimble, dexterous, adroit, deft, dextrous, mercurial, peppy, brisk, spry, nippy, pawky, sprightly, natty, frisky, prompt, lissom, lissome, lithesome

نکته دان (صفت)
nifty

marvelous


Synonyms: chic, clever, cool, dandy, enjoyable, excellent, groovy, keen, neat, peachy, pleasing, quick, sharp, smart, spruce, stylish, super, swell, terrific


Antonyms: bad, displeasing, unhandy, unpleasant


جملات نمونه

1. nifty clothes
لباس های شیک

2. a nifty blonde
مو طلایی جذاب

3. a nifty blow to the opponent's jaw
ضربه ی جانانه به فک حریف

4. a nifty show
نمایش خوب

5. Bridgeport was a pretty nifty place.
[ترجمه ترگمان] بریج پورت \"جای خیلی قشنگیه\"
[ترجمه گوگل]Bridgeport مکان بسیار زیبایی بود

6. She has invented a nifty little gadget for undoing stubborn nuts and bolts.
[ترجمه ترگمان]او یک ابزار بسیار زیرکانه را اختراع کرده است که مهره ها و مهره ها را درهم می شکند
[ترجمه گوگل]او یک ابزار بسیار کمی برای انهدام مهره ها و پیچ و تاب های خیره کننده اختراع کرده است

7. There's some nifty guitar work on his latest CD.
[ترجمه ترگمان]در آخرین سی دی او یک گیتار زیرکانه وجود دارد
[ترجمه گوگل]برخی از کارهای گیتار عالی بر روی آخرین CD خود وجود دارد

8. It was a nifty arrangement, a perfect partnership.
[ترجمه ترگمان] یه قرارداد nifty بود، یه هم کاری کامل
[ترجمه گوگل]این یک روش عالی بود، همکاری کامل

9. On this particular occasion however, it is a nifty little flying saucer.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در این مورد خاص، یک نعلبکی کوچک پرواز بسیار زیرکانه است
[ترجمه گوگل]در این مورد خاص، با این حال، این یک بشقاب پرنده پرواز بسیار کمی است

10. Nifty handwriting recognition algorithms can translate the user's scrawls into print - and can shrink them to fit if necessary.
[ترجمه ترگمان]الگوریتم های شناسایی دستخط Nifty می توانند the کاربر را به چاپ تبدیل کنند - و اگر لازم باشد آن ها را کوچک کند
[ترجمه گوگل]الگوریتم های تشخیص دست خط بسیار عالی می توانند اسکرارهای کاربر را به چاپ منتقل کنند و در صورت لزوم می توانند آنها را کوچک کنند

11. Or quicker still, send a couple of nifty passes upfield - and you soon learn where your team-mates are.
[ترجمه ترگمان]یا سریع تر، یکی دوتا از passes nifty رو بفرست - و خیلی زود یاد می گیری که mates کجان
[ترجمه گوگل]و یا سریعتر، یک زن و شوهر از پاس های بسیار خوبی ارسال می کند - و شما به زودی یاد می گیرید که در آن مربیان تیم شما هستند

12. In order to see the nifty new designs, users downloaded copies of Netscape Navigator by the millions.
[ترجمه ترگمان]برای دیدن طرح های جدید، کاربران نسخه های نت اسکیپ را از میلیون ها کاربر دانلود کردند
[ترجمه گوگل]کاربران برای دیدن طرح های جدید بسیار زیبا، کاربران میلیون ها نسخه از Netscape Navigator را دانلود کرده اند

13. Hit the Target: Gamble on this nifty subgame.
[ترجمه ترگمان]در مورد هدف ضربه بزنید: گمبل در این برنامه بسیار زیرکانه
[ترجمه گوگل]هدف Target: Gamble را در این Subgame فوق العاده قرار دهید

14. Benjamin seems all too glad to drive the nifty Alfa Romeo his parents gave him as a graduation gift.
[ترجمه ترگمان]بنجامین هم خوشحال به نظر می رسد که \"آلفا\" را به عنوان هدیه فارق التحصیلی به او هدیه می کند
[ترجمه گوگل]بنجامین به نظر می رسد که خیلی خوشحال است که رانندگی عالی Alfa Romeo والدین او را به عنوان هدیه فارغ التحصیلی به من بدهید

15. Nifty reputation Low-key, approachable and diffident, Matheny was the daddy during the golden days of Southwestern College art.
[ترجمه ترگمان]شهرت Nifty، key، approachable و محجوب بود، در دوران طلایی هنر دانشکده جنوب غربی پدرش بود
[ترجمه گوگل]شهرت عالی شهرت کم، نزدیک و ناپایدار، Matheny در دوران طلایی هنر کالج جنوب غربی پدر بود

nifty clothes

لباس‌های شیک


a nifty blonde

مو طلایی جذاب


a nifty blow to the opponent's jaw

ضربه‌ی جانانه به فک حریف


a nifty show

نمایش خوب


پیشنهاد کاربران

خوشایند - دلپذیر

زیرکانه

نام یکی از شخصیت های فیلم hazbin hotel است

خوب، کارآمد، موثر، جذاب، خفن


کلمات دیگر: