1. The mare neighed once more, turned and disappeared amongst the trees.
[ترجمه ترگمان]مادیان یک بار دیگر شیهه کشید و در میان درختان ناپدید شد
[ترجمه گوگل]گوزن یک بار دیگر فریاد زد، در میان درختان چرخید و ناپدید شد
2. He heard the horse's neigh in the distance.
[ترجمه ترگمان]صدای شیهه اسب را در دوردست شنید
[ترجمه گوگل]او شگفت زده اسب در فاصله
3. The horse gave a loud neigh.
[ترجمه ترگمان]اسب شیهه بلندی کشید
[ترجمه گوگل]اسب همسایه ای با صدای بلند داشت
4. When he laughs he sounds like a horse neighing.
[ترجمه ترگمان]وقتی می خندد مثل شیهه اسب است
[ترجمه گوگل]وقتی او می خندد، به نظر می رسد مثل یک اسب جاخالی است
5. She neighed and went out of the room.
[ترجمه ترگمان]او شیهه کشید و از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]او فریاد کشید و از اتاق بیرون رفت
6. I heard a horse stamp and neigh and I felt the tremor through the walls of my room.
[ترجمه ترگمان]صدای شیهه اسب و شیهه اسب را شنیدم و لرزش دیوارها را احساس کردم
[ترجمه گوگل]من یک اسب اسب را شنیده ام و همسایه و من احساس لرزش را از طریق دیوار اتاق من
7. Chariots rumble and roll ; horses whinny and neigh.
[ترجمه ترگمان]صدای rumble و شیهه اسب و شیهه اسب
[ترجمه گوگل]ارابه ها خراب و رول؛ اسب ها نازک و همسایه
8. The sound made in whinnying; a neigh.
[ترجمه ترگمان]صدا شیهه کشید و شیهه کشید
[ترجمه گوگل]صدای ساخته شده در whinnying؛ یک همسایه
9. Still their neigh can be very irritating.
[ترجمه ترگمان]با این حال شیهه آن ها می تواند بسیار تحریک کننده باشد
[ترجمه گوگل]هنوز هم همسایه ها می توانند بسیار تحریک کننده باشند
10. But only on north mountains Tatar horses neigh.
[ترجمه ترگمان]اما فقط در کوه های شمال، اسب های تاتار شیهه می کشند
[ترجمه گوگل]اما تنها در کوه های شمالی تاتار اسبها همسایه هستند
11. Better than that was riding on his back while he went down on hands and knees and neighed like a horse.
[ترجمه ترگمان]بهتر از این بود که در حالی که دست ها و زانوان خود را به زمین می کوفت و مانند اسبی شیهه می کشید، بر پشت اسب می تاخت
[ترجمه گوگل]بهتر از آن بود که بر روی پشت او سوار شد در حالی که در دست و زانو فرو می رفت و مانند یک اسب خراشیده بود
12. It's an open secret that the rebels are receiving support from the neigh - bouring coutry's government.
[ترجمه ترگمان]این یک راز آشکار است که شورشیان از دولت bouring s حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]این راز پنهانی است که شورشیان از دولت همسایگی حمایت می کنند
13. The morning breaks ; the steeds in their stalls stamp and neigh, as the hostler calls .
[ترجمه ترگمان]صبح هنگام استراحت، the در stalls و شیهه می کشند
[ترجمه گوگل]صبح بخیر؛ همانطور که میزبان میگوید، در ایستگاههای خود نشسته و کنار هم قرار میگیرند
14. We all took a hand in the harvesting in the neigh bour commune last week.
[ترجمه ترگمان]همه ما در هفته گذشته در درو harvesting شرکت کردیم
[ترجمه گوگل]هفته گذشته ما همه را در برداشت در کمون همسایه دستگیر کردیم