1. Norwegian whalers said yesterday they had harpooned a female minke whale.
[ترجمه ترگمان]کشتی های وال گیر نروژی گفتند که دیروز یک وال سر زا را به زوبین زده بودند
[ترجمه گوگل]نهنگهای نروژی دیروز گفتند که آنها یک نهنگ مینای زنانه را پر کرده اند
2. She married Norwegian immigrant Niels Larsen who later anglicized his name.
[ترجمه ترگمان]او با مهاجرت نروژی به نام نیلز Larsen ازدواج کرد که بعدها نامش را فاش کرد
[ترجمه گوگل]او با نیلز لارسن مهاجر نروژی ازدواج کرد که نامش را به زبان انگلیسی نامگذاری کرد
3. 654 passengers were transferred at sea to a Norwegian cruise ship.
[ترجمه ترگمان]۶۵۴ مسافر در دریا به یک کشتی مسافرتی نروژی انتقال داده شدند
[ترجمه گوگل]654 مسافر در دریا به کشتی کروز نروژی منتقل شدند
4. Norwegian and Danish are basically the same.
[ترجمه ترگمان]basically نروژی و دانمارکی یکی هستند
[ترجمه گوگل]نروژی و دانمارکی اساسا یکسان هستند
5. Michael Meyer translated the play from the original Norwegian.
[ترجمه ترگمان]مایکل میر بازی را از نروژی اصلی ترجمه کرد
[ترجمه گوگل]مایکل مایر بازی را از اصلی نروژی ترجمه کرد
6. The Norwegian cut can provide more dependable advance per round than the plough cut.
[ترجمه ترگمان]میان بر نروژی می تواند یک پیشرفت قابل اطمینان تری نسبت به گاو آهن داشته باشد
[ترجمه گوگل]برش نروژی می تواند پیشرفت قابل اعتماد بیشتری را در هر دور نسبت به برداشت برآورد کند
7. The stronger Norwegian krone vis-a-vis the dollar is also expected to push up prices in dollar terms.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که کرون قوی تر نروژ در مقابل دلار، قیمت ها را به قیمت دلار افزایش دهد
[ترجمه گوگل]انتظار میرود که کرونور نروژی قوی در برابر دلار نیز قیمتها را در شرایط دلار افزایش دهد
8. The Norwegian Elkhound is a square and athletic member of the northern dog family.
[ترجمه ترگمان]The نروژی یکی از اعضای ورزشی خانواده سگ شمالی است
[ترجمه گوگل]Elkhound نروژی یک عضو مربع و ورزشکار خانواده سگ شمالی است
9. We have long argued that the Norwegian krone is a better safe haven play than the Swiss franc.
[ترجمه ترگمان]ما مدت مدیدی است که استدلال کرده ایم که کرون نروژ یک مکان امن بهتر از فرانک سوئیس است
[ترجمه گوگل]ما مدت ها استدلال کردیم که کرون نروژی یک بازی پناهگاه امن تر از فرانک سوئیس است
10. They met in Monaco in 200 when Norwegian Carew played for Lyon.
[ترجمه ترگمان]آن ها در سال ۲۰۰ در موناکو با هم دیدار کردند و Carew نروژی برای لیون بازی کرد
[ترجمه گوگل]آنها در سال 2003 در موناکو ملاقات کردند، زمانی که کارور نروژی برای لیون بازی کرد
11. She wasn't Norwegian either, but French, and a midwife to boot.
[ترجمه ترگمان]او نه نروژی، بلکه فرانسوی و یک قابله بود
[ترجمه گوگل]او نروژی هم نبود، اما فرانسوی و ماما برای بوت شدن بود
12. Fishing for grayling in Norwegian lakes has caused a similar pattern in these fish.
[ترجمه ترگمان]ماهیگیری در دریاچه های نروژی نیز باعث ایجاد الگوی مشابهی در این ماهی ها شده است
[ترجمه گوگل]ماهیگیری برای خاکستر در دریاچه های نروژی الگوی مشابهی در این ماهی ها ایجاد کرده است
13. Last November, a Norwegian university, Trondheim, became the first to vote on boycotting Israeli universities, though the motion was rejected.
[ترجمه ترگمان]نوامبر گذشته، یک دانشگاه نروژ، Trondheim اولین کسی شد که به تحریم دانشگاه های اسرائیل رای داد، هر چند که این پیشنهاد رد شد
[ترجمه گوگل]در ماه نوامبر گذشته، یک دانشگاه نروژی، تروندهایم، اولین بار برای تحریم دانشگاه های اسرائیل رای گیری شد، اما این حرکت رد شد
14. Uhm, you know, we have a Norwegian pomegranate sparkler, which you will really, really love, okay.
[ترجمه ترگمان]Uhm، می دانید، ما یک sparkler انار نروژی داریم که واقعا، واقعا دوست دارید، بسیار خوب
[ترجمه گوگل]احمد، می دانید، ما یک اسپرکرر انار نروژی داریم، که واقعا واقعا واقعا دوستش دارید، درست است