1. she was obliged to avow openly that she had taken it
او مجبور شد آشکارا اذعان کند که آنرا برداشته است.
2. They remained openly sceptical about her promises of improvement.
[ترجمه ترگمان]آن ها آشکارا نسبت به وعده های بهبود او بدبین بودند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد وعده های بهبود خود شکیبایی داشتند
3. He openly boasted of his skill as a burglar.
[ترجمه ترگمان]او آشکارا از مهارت خود به عنوان دزد سخن می گفت
[ترجمه گوگل]او به طور جدی از مهارت او به عنوان یک سرقت استفاده کرد
4. He openly criticized the plan as impracticable.
[ترجمه ترگمان]او صریحا این طرح را غیرعملی مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه گوگل]او آشکارا طرح را به عنوان عملی غیر قابل قبول مورد انتقاد قرار داد
5. The people wept openly when his death was announced.
[ترجمه ترگمان]مردم هنگامی که مرگ او اعلام شد، آشکارا گریستند
[ترجمه گوگل]وقتی مرگ او اعلام شد، مردم آشکارا گریه می کردند
6. Sarah talked openly about her problems.
[ترجمه ترگمان]سارا در مورد مشکلاتش صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]سارا در مورد مشکلاتش آشکارا صحبت کرد
7. He openly shoplifted from a supermarket.
[ترجمه ترگمان]او علنا از یک سوپرمارکت خارج شد
[ترجمه گوگل]او به طور آشکار از یک سوپر مارکت خریداری کرد
8. Many parents feel reluctant to talk openly with their children.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از والدین تمایلی به صحبت آزادانه با فرزندانشان ندارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از والدین تمایلی به سخن گفتن با فرزندان خود ندارند
9. In some areas, drug dealers openly ply their trade on street corners.
[ترجمه ترگمان]در برخی مناطق، فروشندگان مواد مخدر آشکارا از تجارت خود در گوشه خیابان دست می زنند
[ترجمه گوگل]در برخی از مناطق، فروشندگان مواد مخدر آشکارا تجارت خود را در گوشه های خیابان قرار می دهند
10. He's openly contemptuous of all the major political parties.
[ترجمه ترگمان]او علنا نسبت به همه احزاب سیاسی بزرگ ابراز انزجار می کند
[ترجمه گوگل]او آشکارا از تمام احزاب عمده سیاسی تحقیر شده است
11. She has openly criticized the government.
[ترجمه ترگمان]او صریحا از دولت انتقاد کرده است
[ترجمه گوگل]او آشکارا از دولت انتقاد کرده است
12. The Prince had shocked society by living openly with his mistress.
[ترجمه ترگمان]شاهزاده با زندگی آشکار با معشوقه خود جامعه را دگرگون کرده بود
[ترجمه گوگل]پرنس با معشوقه خود زندگی می کند با جامعه شوکه شده است
13. He openly boasted of his talents.
[ترجمه ترگمان]آشکار بود که استعدادش را دارد
[ترجمه گوگل]او آشکارا از استعدادهای خود قدردانی کرد
14. She was openly hostile towards her parents.
[ترجمه ترگمان]او با پدر و مادرش مخالف بود
[ترجمه گوگل]او آشکارا با والدینش خصومت داشت