1. You can't make an omelette without breaking eggs.
[ترجمه ترگمان]بدون شکستن تخم مرغ نمی توانی املت درست کنی
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید تخم مرغ را بدون شکستن تخم مرغ ایجاد کنید
2. This delicious variation on an omelette is quick and easy to prepare.
[ترجمه ترگمان]این تغییر خوش مزه روی املت خیلی سریع و آسان است
[ترجمه گوگل]این تنوع خوشمزه برای املت سریع و آسان برای آماده سازی است
3. Making an omelette is easy once you've got the knack .
[ترجمه ترگمان]وقتی که تو مهارت داری املت درست می کنی
[ترجمه گوگل]وقتی یک تخم مرغ را بدست آورید، املت آسان است
4. I can easily whip up an omelette.
[ترجمه ترگمان]به راحتی میتونم املت درست کنم
[ترجمه گوگل]من به راحتی می توانم املت بزنم
5. Use extra vegetables to bulk up the omelette.
[ترجمه ترگمان]از سبزیجات اضافی برای اضافه کردن املت استفاده کنید
[ترجمه گوگل]استفاده از سبزیجات اضافی برای بزرگ کردن املت
6. Place the omelette under a gentle grill until the top is set.
[ترجمه ترگمان]املت را زیر توری ملایم قرار دهید تا زمانی که بالا تنظیم شود
[ترجمه گوگل]تخم مرغ را در زیر یک کوره کوچک ملایم قرار دهید تا تنظیم شود
7. Don't ask me how to make an omelette; cooking isn't my metier.
[ترجمه ترگمان]از من نپرس چطوری املت درست کنم
[ترجمه گوگل]از من بپرسید چطور املت را ایجاد کنید پخت و پز من metier نیست
8. The omelette fell splat onto the floor.
[ترجمه ترگمان]املت روی زمین افتاد
[ترجمه گوگل]اژدهاکی به کف زمین افتاد
9. I'll have a omelette with fries on the side, please.
[ترجمه ترگمان]من یک املت با سیب زمینی دارم لطفا
[ترجمه گوگل]من املت را با سیب زمینی سرخ کرده در کنار خود دارم، لطفا
10. An omelette will do me fine .
[ترجمه ترگمان]املت من را خوب می کند
[ترجمه گوگل]یک عدد تخم مرغ به من کمک خواهد کرد
11. He stabbed at the omelette with his fork.
[ترجمه ترگمان]با چنگالش به املت حمله کرد
[ترجمه گوگل]او با چنگال خود در مهره پاچه زد
12. Turmoil goes well with the preparation of cheese omelette followed by tossed salad, rice, and lightly grilled fillet steaks.
[ترجمه ترگمان]Turmoil با آماده کردن املت پنیر و بعد از آن سالاد ماهی سرخ شده، برنج و کباب شده به آرامی کباب می شود
[ترجمه گوگل]آشفتگی با آمادگی املت پنیری همراه است و پس از آن سالاد برنج، برنج و استیک فلفل خرد شده کباب می شود
13. The noise of the bell makes an omelette of his brains.
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ باعث می شود املت از مغز او بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]سر و صدا زنگ املت او را مغز می سازد
14. I could do you an omelette.
[ترجمه ترگمان]می تونم املت درست کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم املت را انجام دهم