کلمه جو
صفحه اصلی

operational


معنی : قابل استفاده، دایر، موثر، وابسته به عمل
معانی دیگر : عملیاتی، وابسته به کار کردن موتور یا سازگان یا فرآیند و غیره، کاربردی، به کار بردنی، کاربردپذیر، قابل بهره برداری

انگلیسی به فارسی

قابل استفاده، موثر، دایر


عملیاتی، قابل استفاده، موثر، دایر، وابسته به عمل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: operationally (adv.)
(1) تعریف: being used or capable of being used; functional.
متضاد: broken, defunct, down
مشابه: alive, working

(2) تعریف: involved in or relating to military operations.

• of or pertaining to an operation; working; functional; ready for use; operative
a machine or piece of equipment that is operational is working or able to be used.
operational is used to describe actions, situations, or problems that occur when a plan or system is being carried out.

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] عملیاتی قابل استفاده بی وقفه . - عملیاتی
[زمین شناسی] عملکردی، قابل استفاده، موثر، دایر
[ریاضیات] عملی، عملگری

مترادف و متضاد

قابل استفاده (صفت)
abusive, usable, available, useful, operational, utilizable, handy, operative, instrumental, presumable, serviceable

دایر (صفت)
operational, active, open, functioning, live, operative, operable

موثر (صفت)
operational, valid, drastic, effective, live, operative, striking, impressive, affective, efficient, efficacious, effectual, sensational, pivotal, forcible, weighty, pithy, forceful, fruity, operant

وابسته به عمل (صفت)
operational

functional


Synonyms: fit, in service, in working order, operative, practicable, practical, prepared, ready, serviceable, usable, useful, viable, workable, working


جملات نمونه

1. operational symbols
نمادهای کاربردی

2. our fleet is fully operational
ناوگان ما کاملا آماده ی عملیات است.

3. the new spaceship will be operational in one year
سفینه ی جدید تا یک سال دیگر به کار خواهد افتاد.

4. The boat should be operational by this afternoon.
[ترجمه ترگمان]قایق باید تا بعد از ظهر عملیاتی شود
[ترجمه گوگل]این قایق باید بعد از ظهر عملیاتی شود

5. The airport did not become operational until May.
[ترجمه ترگمان]این فرودگاه تا ماه مه قابل استفاده نشد
[ترجمه گوگل]فرودگاه تا ماه مه عملیات نداشته است

6. The language laboratory is not operational yet.
[ترجمه ترگمان]آزمایشگاه زبان هنوز عملی نشده است
[ترجمه گوگل]آزمایشگاه زبان هنوز عملی نیست

7. The whole system will be fully operational by December 199
[ترجمه ترگمان]کل سیستم تا ۱۹۹ دسامبر به طور کامل عملیاتی خواهد شد
[ترجمه گوگل]کل سیستم تا دسامبر 199 به طور کامل عملی خواهد شد

8. Operational Research is a newly emerging subject.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات عملیاتی یک موضوع نوظهور است
[ترجمه گوگل]تحقیقات عملیاتی یک موضوع تازه در حال ظهور است

9. The telephone is fully operational again.
[ترجمه ترگمان]تلفن دوباره به طور کامل عملیاتی شده است
[ترجمه گوگل]تلفن دوباره به طور کامل عملیاتی می شود

10. The newly designed rice transplanter will soon be operational.
[ترجمه ترگمان]The که به تازگی طراحی شده اند به زودی عملیاتی خواهند شد
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی شده تازه برنج بلافاصله عملیاتی خواهد شد

11. Our main offices are now fully operational .
[ترجمه ترگمان]اکنون دفاتر اصلی ما به طور کامل عملیاتی شده اند
[ترجمه گوگل]دفاتر اصلی ما در حال حاضر به طور کامل عملیاتی هستند

12. The new system became operational in March.
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید در ماه مارس عملیاتی شد
[ترجمه گوگل]سیستم جدید در ماه مارس عملیاتی شد

13. There are operational advantages in putting sales and admin in the same building.
[ترجمه ترگمان]مزایای عملیاتی در قرار دادن فروش و مدیریت در همان ساختمان وجود دارد
[ترجمه گوگل]مزایای عملیاتی در فروش و مدیریت در همان ساختمان وجود دارد

14. The squadron is not yet operational.
[ترجمه ترگمان]هنوز اسواران هنوز فعال نشده
[ترجمه گوگل]اسکادران هنوز عملی نیست

15. Of 200 boats, only 20 are presently operational.
[ترجمه ترگمان]، از ۲۰۰ قایق فقط ۲۰ دقیقه دیگه فعال میشن
[ترجمه گوگل]از 200 قایق، تنها 20 نفر در حال حاضر عملیاتی هستند

operational symbols

نمادهای کاربردی


Our fleet is fully operational.

ناوگان ما کاملاً آماده‌ی عملیات است.


The new spaceship will be operational in one year.

سفینه‌ی جدید تا یک سال دیگر به کار خواهد افتاد.


پیشنهاد کاربران

عملی، انجام پذیر

فعال، باز
( وقتی درباره جای خاصی صحبت می کنیم، مثل: The library remains operational during COVID - 19 social distancing period )

اجرایی
عملیاتی
عملی

عملیاتی

کارکردی

مهندسی عمران گرایش زلزله : خدمت رسانی بی وقفه


کلمات دیگر: