کلمه جو
صفحه اصلی

opulent


معنی : وافر، سرشار
معانی دیگر : (بسیار) دارا، غنی، ثروتمند، توانگر، نفیس، گرانمایه، کشن، خرم، انبوه

انگلیسی به فارسی

(بسیار) دارا، غنی، ثروتمند، توانگر، نفیس، گرانمایه


سرشار، وافر، خرم، انبوه


باشکوه، سرشار، وافر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: opulently (adv.)
(1) تعریف: having or displaying wealth or richness.
مترادف: lavish, luxurious, rich
متضاد: ascetic, destitute, impoverished, indigent, penniless, poor, spartan, stark
مشابه: comfortable, deluxe, expensive, fancy, in clover, lush, monied, posh, pretentious, sumptuous

- They took a tour of the opulent palace of the former monarchs.
[ترجمه ترگمان] آن ها یک تور از کاخ مجلل پادشاهان سابق را به دست گرفتند
[ترجمه گوگل] آنها یک تور از کاخ پر شور پادشاهان سابق را گرفتند

(2) تعریف: very abundant; plentiful.
مترادف: abounding, abundant, affluent, bountiful, plentiful, profuse, rich, rife
متضاد: sparse, thin
مشابه: ample, bounteous, brimming, lavish, lush, luxuriant, substantial

- She brushed her opulent mass of auburn hair.
[ترجمه ترگمان] موهای بور و طلایی او را نوازش کرد
[ترجمه گوگل] او توده ای پر از موهای طلایی خود را برداشت

• wealthy, rich, affluent; abundant, ample, bountiful, lavish
opulent things look grand and expensive; a formal word.

مترادف و متضاد

rich, luxurious, profuse


وافر (صفت)
abundant, plentiful, luxuriant, plenteous, liberal, opulent, profuse, plenitudinous, umpteenth, umpteen, superabundant

سرشار (صفت)
plenteous, opulent, tremendous, brimful, overfilled, profuse, plenitudinous

Synonyms: abundant, affluent, copious, deluxe, extravagant, exuberant, frilly, lavish, luscious, luxuriant, moneyed, ostentatious, palatial, plentiful, plush, pretentious, prodigal, profusive, prolific, prosperous, rich, riotous, showy, sumptuous, swank, upholstered, velvet, wealthy, well-heeled, well-off, well-to-do


Antonyms: depressed, destitute, poor


جملات نمونه

1. opulent decorations
آذین های نفیس

2. an opulent garden
باغ سبز و خرم

3. Jones, apparently feeling rather opulent that day, lit up a second cigar as soon as he had finished the first.
[ترجمه ترگمان]جونز که ظاهرا آن روز احساس بهتری داشت سیگاری روشن کرد و به محض اینکه کار را تمام کرد سیگار برگ دوم را روشن کرد
[ترجمه گوگل]جونز، ظاهرا احساس غمگینی در آن روز، یک زنگ دوم سیگار را روشن کرد، به محض اینکه او به پایان رسید

4. Most of the cash went on supporting his opulent lifestyle.
[ترجمه ترگمان]بیشتر پول نقد به حمایت از سبک زندگی وافر خود ادامه داد
[ترجمه گوگل]بیشتر پول نقد در حمایت از شیوه زندگی شگفت انگیز خود بود

5. If the manor was opulent, the old church was positively bleak.
[ترجمه ترگمان]اگر خانه ثروتمند بود، کلیسا بسیار غم انگیز بود
[ترجمه گوگل]اگر این کلبه شگفت انگیز بود، کلیسای قدیمی مثبت شدید بود

6. The brothers' opulent and sybaritic lifestyle soon made them take chances.
[ترجمه ترگمان]این دو برادر ثروتمند و ثروتمند به زودی موفق شدند شانس خود را به دست آورند
[ترجمه گوگل]شیوه زندگی پرطرفدار و سیبریتی برادران به زودی آنها را شانس آورد

7. There is an air of opulent grandeur in the several elegant lounges, a pretty terrace and restaurant offering a good choice.
[ترجمه ترگمان]در این سالن های مجلل، شکوه و جلال فراوان وجود دارد، یک تراس زیبا و رستورانی که راه خوبی برای انتخاب انتخاب دارد
[ترجمه گوگل]یک هوا از بزرگی شگفت انگیز در چندین سالن زیبایی وجود دارد، یک تراس زیبا و رستوران که انتخاب خوبی دارد

8. These were the glittering and opulent reminders of the medieval city.
[ترجمه ترگمان]این ها the پر زرق و برق شهر قرون وسطایی بودند
[ترجمه گوگل]این یادآورهای پر زرق و برق و پرطرفدار شهر قرون وسطایی بود

9. All had the same rich, opulent smell as Cowslip.
[ترجمه ترگمان]همه چیز همان بوی غنی و عالی به مشام می رسید
[ترجمه گوگل]همه همان غنی و بوی شاداب را به عنوان Cowslip داشتند

10. Morishita leads an opulent lifestyle.
[ترجمه ترگمان]Morishita یک سبک زندگی مرفه را هدایت می کند
[ترجمه گوگل]Morishita منجر به شیوه زندگی پر رفت و آمد است

11. The duke built an opulent palace for himself nearby.
[ترجمه ترگمان]دوک یک کاخ مجلل برای خودش درست کرد
[ترجمه گوگل]دوک قصر پرجمعیت خود را در نزدیکی خود ساخته است

12. The Castle of Augustusburg is the opulent residence of the prince-archbishops of Cologne while the Castle of Falkenlust is a hunting lodge.
[ترجمه ترگمان]قلعه of مقر اصلی اسقف اعظم کولونی است در حالی که قلعه of یک پناه گاه شکار است
[ترجمه گوگل]قلعه آگوستوسبورگ محل اقامت پرجمعیت شاهزاده-اسقف اعظم کلن است، در حالی که قلعه Falkenlust یک سورتمه شکار است

13. This wine is deep, bright ruby colour an opulent ripe, blackberry fruit intensity.
[ترجمه ترگمان]این شراب غلیظ و یاقوتی رنگ است و مقدار زیادی میوه رسیده پر از میوه دارد
[ترجمه گوگل]این شراب عمیق، رنگ روبی روشن و شدید میوه قهوه ای رسیده است

14. Smeared with the gold of the opulent sun.
[ترجمه ترگمان]smeared با طلای ناب
[ترجمه گوگل]با طلای خورشید پر از بامبو

opulent decorations

آذین‌های نفیس


opulently furnished rooms

اتاق‌های آراسته به تجملات


an opulent garden

باغ سبز و خرم


پیشنهاد کاربران

پرابهت، باعظمت، باشکوه ، لاکچری

An opulent hotel
An opulent lifestyle
مجلل، باشکوه

لوکس٬ لاکچری


کلمات دیگر: