1. Information is transferred along each neuron by means of an electrical impulse.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات به وسیله ایمپالس الکتریکی به همراه هر نورون منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]اطلاعات با استفاده از یک ضربه الکتریکی به همراه هر نورون منتقل می شود
2. Furthermore, the ions that enter the postsynaptic neuron through the opened pore may do more than just change the internal voltage.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، یون های داخل سیناپسی که از طریق حفره باز شده وارد نورون پس سیناپسی می شوند ممکن است بیش از تغییر ولتاژ داخلی عمل کنند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یون هایی که از طریق منافذ باز می شوند به نورون های Postynaptic وارد می شوند، بیشتر از فقط تغییر ولتاژ داخلی انجام می شود
3. The neuron may totally ignore regions of visual space lacking boundaries.
[ترجمه ترگمان]نورون ممکن است به طور کامل قسمت هایی از فضای بصری را نادیده بگیرد
[ترجمه گوگل]نورون ممکن است کاملا نادیده گرفته شود مناطق دارای فضای بصری فاقد مرزها
4. That blast of sodium ions entering the neuron is the impulse starting.
[ترجمه ترگمان]آن انفجار یون های سدیم که وارد نورون می شوند، انگیزه ای است که شروع می شود
[ترجمه گوگل]این انفجار یونهای سدیم که به نورون وارد می شوند، شروع ضربان قلب است
5. Here he makes such suggestions as imitating simple neuron functions by using telegraph relays or vacuum tubes.
[ترجمه ترگمان]در اینجا او این پیشنهادها را به عنوان تقلید توابع نورون ساده با استفاده از رله ها یا لوله های خلا انجام می دهد
[ترجمه گوگل]در اینجا او چنین پیشنهاداتی را به عنوان تقلید از توابع ساده نورون با استفاده از رله تلگراف یا لوله های خلاء می سازد
6. The type of neuron found in the retina is shown in figure 2 as an example.
[ترجمه ترگمان]نوع نورون یافت شده در شبکیه چشم در شکل ۲ به عنوان مثال نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]نوع نورون موجود در شبکیه در مثال 2 نشان داده شده است
7. In muscles where motor neuron contact is delayed, gluR clustering at neuromuscular contact sites is similarly delayed.
[ترجمه ترگمان]در شرایطی که ارتباط نورون های حرکتی به تعویق می افتد، خوشه بندی gluR در محل های تماس neuromuscular نیز به طور مشابه به تاخیر می افتد
[ترجمه گوگل]در عضلات که در آن تماس با نورون های حرکتی به تعویق می افتد، خوشه بندی gluR در سایت های تماس با عصبی عضلانی به طور مشابه به تأخیر می افتد
8. An average cortical neuron has an axon with perhaps 000 side branches.
[ترجمه ترگمان]یک نورون در ناحیه قشری به طور متوسط یک آکسون با perhaps شاخه دارد
[ترجمه گوگل]عصب مرکزی مغزی دارای آکسون با شاخه های شاخه ای 000 است
9. Confocal images of a CA1 pyramidal neuron in a hippocampal slice.
[ترجمه ترگمان]تصاویر Confocal از یک نورون به هم پیوسته ca۱ در یک برش hippocampal
[ترجمه گوگل]تصاویر کانکتور از یک نورون یکپارچه CA1 در یک تکه هیپوکامپ
10. When the sensory neuron is stimulated, it fires the motor neuron, and the siphon and gills are withdrawn.
[ترجمه ترگمان]وقتی نورون حسی تحریک می شود، نورون حرکتی را روشن می کند و the و آبشش به عقب برمی گردند
[ترجمه گوگل]هنگامی که نورون حسی تحریک می شود، نورون حرکتی را می سوزاند و سیفون و زخم ها از بین می روند
11. An action potential in the presynaptic neuron releases neurotransmitter into the cleft.
[ترجمه ترگمان]پتانسیل عمل در نورون presynaptic انتقال دهنده عصبی را به درون شکاف آزاد می کند
[ترجمه گوگل]یک پتانسیل عمل در نورون پیش بینی شده، انتقال دهنده عصبی را به شکاف آزاد می کند
12. The neuron will be trained by adjusting only the two weights W1 and W
[ترجمه ترگمان]نورون با تنظیم فقط دو وزن ها و W آموزش داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]نورون توسط تنظیم کردن دو وزن W1 و W آموزش داده می شود
13. Removing input neuron 1 produces difficulties with remembering output pattern A but not B. Removing input neuron 2 produces the reverse effect.
[ترجمه ترگمان]حذف نورون ورودی ۱ مشکلاتی را با به یاد آوردن الگوی خروجی A و نه B ایجاد می کند حذف نورون ورودی ۲ اثر معکوس را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]از بین بردن نورون ورودی 1 باعث می شود مشکل با یادآوری الگوی خروجی A، اما نه B حذف نورون ورودی 2 باعث اثر معکوس می شود
14. A single neuron can communicate with as many as 50, 000 other nerve cells in this way.
[ترجمه داوود شفیعی] یک نورون ( سلول عصبی ) می تواند با 50 هزار سلول عصبی دیگر از این طریق ارتباط برقرار کند.
[ترجمه ترگمان]یک نورون می تواند با بیش از ۱۰۰۰۰ سلول عصبی دیگر در این روش ارتباط برقرار کند
[ترجمه گوگل]یک نورون تنها می تواند با این تعداد 50 و 000 سلول عصبی دیگر برقرار کند