کلمه جو
صفحه اصلی

pantheon


معنی : زیارتگاه
معانی دیگر : معبد همه ی خدایان، همه ی خدایان یک ملت، معبد تمام خدایان و ادیان مختلف

انگلیسی به فارسی

معبد تمام خدایان و ادیان مختلف، زیارتگاه


پانتئون، زیارتگاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a temple dedicated to all of a people's gods.

(2) تعریف: a public building that commemorates, or contains the remains of, a nation's revered dead.

(3) تعریف: all the gods of a people, collectively.

(4) تعریف: the illustrious persons of a people's history, collectively.

• temple for the gods; building in which the famous dead of a nation are entombed or commemorated
a pantheon is a building which is erected to honour all the gods or dead heroes of a nation.
you can also use pantheon to refer to a group of important or distinguished people; a formal use.

مترادف و متضاد

زیارتگاه (اسم)
shrine, pantheon

جملات نمونه

1. She has won her place in the pantheon of popular culture.
[ترجمه ترگمان]او جایگاه خود را در معبد فرهنگ عامه به دست آورده است
[ترجمه گوگل]او جای خود را در پانتئون فرهنگ مردمی به دست آورد

2. How far the other goddesses in the Minoan pantheon were separate independent deities is very hard to tell.
[ترجمه ترگمان]اینکه دیگر ربه goddesses در معبد Minoan جدا از خدایان مستقل بودند، گفتنش سخت است
[ترجمه گوگل]تا چه حد الهه های دیگر در پانتئون Minoan خدایان مستقل مستقل هستند بسیار سخت است برای گفتن

3. Louise had many alliances, a pantheon of friends.
[ترجمه ترگمان]لوئیز alliances زیادی داشت که a از دوستان بود
[ترجمه گوگل]لوئیس همپیمانهای زیادی داشت، یک پانتئون از دوستان

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

5. The main objects of religion, however, the Olympian Pantheon, separated themselves from nature.
[ترجمه ترگمان]اما موضوع اصلی مذهب، پانتئون را، که خود را از طبیعت جدا کرده بود
[ترجمه گوگل]با این حال، اهداف اصلی مذهب، پانتئون المپین، خود را از طبیعت جدا کردند

6. What are the rules of admission to the pantheon?
[ترجمه ترگمان]قوانین پذیرش در معبد چیست؟
[ترجمه گوگل]قوانین ورود به پانتئون چیست؟

7. The Pantheon has survived many vicissitudes; first the barbarian invasions and later the despoliation by the Catholic Church.
[ترجمه ترگمان]پانتئون از فراز و نشیب های بسیاری جان بدر برده است؛ نخست تهاجم بربرها و بعد کلیسای کاتولیک توسط کلیسای کاتولیک
[ترجمه گوگل]پانتئون جان سالم به در برده است ابتدا تهاجم وحشیانه و سپس قتل عام توسط کلیسای کاتولیک

8. A Celtic pantheon of gods whirled about my head, and I may have got them a bit mixed up here.
[ترجمه ترگمان]A از خدایان در اطراف سرم چرخ می زدند و ممکن بود آن ها را کمی قاطی کنم
[ترجمه گوگل]پانتئون سلتی از خدایان در مورد سر من سرازیر شد، و من ممکن است آنها را کمی در اینجا مخلوط

9. Valiance did not belong in Ixmar's pantheon.
[ترجمه ترگمان]valiance به pantheon تعلق نداشت
[ترجمه گوگل]Valiance متعلق به پانتئون Ixmar نیست

10. This goddess survived little changed into the classical pantheon.
[ترجمه ترگمان]این ربه النوع از تغییر کمی در معبد کلاسیک باقی ماند
[ترجمه گوگل]این الهه زنده ماند کمی به پانتئون کلاسیک تبدیل شده است

11. During the Renaissance and in later times the Pantheon has aroused the admiration of artists of all nations.
[ترجمه ترگمان]در دوره رنسانس و در زمانه ای بعد پانتئون تحسین هنرمندان همه ملت ها را برانگیخت
[ترجمه گوگل]در طول رنسانس و بعدا پانتئون تحسین هنرمندان تمام ملل را برانگیخته است

12. But peace has no parade, no pantheon of victory.
[ترجمه ترگمان]اما صلح جایی ندارد، هیچ معبد پیروزی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]اما صلح هیچ رژه ای ندارد، هیچ جایزه ای برای پیروزی است

13. The amazing Pantheon has stopped me in my tracks .
[ترجمه ترگمان]پانتئون، مرا در جای خود نگه دارد
[ترجمه گوگل]Pantheon شگفت انگیز من را در مسیرهای من متوقف کرده است

14. In the pantheon of ancient gods she appears to me to be unusually reasonable.
[ترجمه ترگمان]در the خدایان باستانی او به نظر من خیلی معقول است
[ترجمه گوگل]در پانتئون خدایان باستانی او به نظر من غیر منطقی است

15. Pantheon is the best entry - key, the best auditorium, the true wealth of textbooks.
[ترجمه ترگمان]پانتئون بهترین کلید ورود، بهترین تالار، ثروت راستین کتاب های درسی است
[ترجمه گوگل]پانتئون بهترین ورودی کلید، بهترین سالن دید، و ثروت واقعی کتاب های درسی است

پیشنهاد کاربران

انجمن خدایان

گروهی از بزرگان

هو
مجمع خدایان یونان باستان.
پان به معنی همه.
تیو به معنی خدا.
تیولوژی یعنی الهیات.

To place someone in a pantheon is to decide that they belong to a "club" whose members are all only the greatest people to have done the same thing. It's like a little temple of little gods


a group of particularly respected, famous, or important people.
"the pantheon of the all - time greats"
2.
all the gods of a people or religion collectively.
"the deities of the Hindu pantheon"

shrine
زیارتگاه

ایزدستان

pantheon ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: ایزدستان
تعریف: معبدی که به خدایان یک آیین خاص اختصاص دارد


کلمات دیگر: