کلمه جو
صفحه اصلی

oppilate


معنی : مسدود کردن
معانی دیگر : (نادر) بند آوردن (روده ها و مسامات بدن)، گرفتن، بستن

انگلیسی به فارسی

(نادر) بند آوردن (رودهها و مسامات بدن)، گرفتن، مسدود کردن


انتخاب کردن، مسدود کردن


مترادف و متضاد

مسدود کردن (فعل)
close, bar, clog, choke, shut, block, barricade, shut off, caulk, blank out, jam, calk, stopper, foreclose, scotch, head back, mure, obstruct, obturate, occlude, oppilate, portcullis, stopple


کلمات دیگر: